Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (11 milliseconds)
English	Persian
retreat	عقب نشینی کناره گیری
retreated	عقب نشینی کناره گیری
retreating	عقب نشینی کناره گیری
retreats	عقب نشینی کناره گیری
Other Matches
isolation	کناره گیری
scratching	کناره گیری
demission	کناره گیری
scratched	کناره گیری
abdication	کناره گیری
scratches	کناره گیری
detachments	کناره گیری
renouncement	کناره گیری
detachment	کناره گیری
retired ness	کناره گیری
threctia	کناره گیری
renunciation	کناره گیری
resignations	کناره گیری
attrition	کناره گیری
separatism	کناره گیری
scratch	کناره گیری
resignation	کناره گیری
hold aloof	کناره گیری کردن
nonintervention	سیاست کناره گیری
retires	کناره گیری کردن
retire	کناره گیری کردن
he threatened or resingn	که کناره گیری خواهدکرد
secede	کناره گیری کردن
to keep one's distance	کناره گیری کردن
to give wide berth to	کناره گیری کردن از
avoidance	کناره گیری احتراز
abdicative	مایه کناره گیری
resignation	کناره گیری تفویض
resignations	کناره گیری تفویض
throw up	کناره گیری کردن از
seceded	کناره گیری کردن
secedes	کناره گیری کردن
seceding	کناره گیری کردن
to seclude oneself	کناره گیری کردن
to retire in to oneself	از جامعه کناره گیری کردن
to keep oneself to oneself	کناره گیری ازمردم کردن
to throw up	کناره گیری کردن از استعفادادن از
withdrawals	کناره گیری از مسابقه تکواندو
withdrawal	کناره گیری از مسابقه تکواندو
abdicating	کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicates	کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicated	کناره گیری کردن استعفا دادن
abdicate	کناره گیری کردن استعفا دادن
to send in one's papers	کناره گیری از کار کردن استعفا دادن
to retire from [to] a place	از [به] جایی کناره گیری کردن [یا منزوی شدن]
After dinner he likes to retire to his study.	پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
sidelay	تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
withdrawal	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals	عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal	عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
He's a wet blanket.	او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
side	کناره
margins	کناره
fringes	کناره
listel	کناره
sides	کناره
rims	کناره
rim	کناره
fringe	کناره
lip	کناره
border	کناره
bordering	کناره
bordered	کناره
margent	کناره
margine	کناره
edge	کناره
margin	کناره
edges	کناره
stand-offish	کناره گیر
standoffish	کناره گیر
bank paving	فرش کناره
stand offish	کناره جو غیرمعاشر
levee	کناره رودخانه
stand offish	کناره گیر
map margin	کناره نقشه
edges	کناره تیزی
edge	کناره تیزی
sea board	کناره دریا
sides	پهلو کناره
aloof	کناره گیر
contour	خط کناره نما
featheredge	کناره تیز
demit	کناره گرفتن از
banks	کناره توده
bolt rope	طناب کناره
retiring	کناره گیر
offishness	کناره جویی
side	پهلو کناره
stand-offish	کناره جو غیرمعاشر
seceder	کناره گیر
to declare off	کناره کردن از
bordering	کناره مرز
bordered	کناره مرز
border	کناره مرز
To go into solitude . To become aloof .	کناره گرفتن
bank	کناره توده
to stand a. off	کناره گرفتن
sideliner	ادم کناره گیر
contours	خطوط کناره نما
bankside	کناره دریا ورودخانه
bankside	پشته یا کناره رود
sheetlines	خطوط کناره نقشه
aprons	کناره داخلی پیست
chimney-cheek	[کناره باز شومینه]
sidewall	کناره لاستیک اتومبیل
apron	کناره داخلی پیست
bank effect	اثر کناره رودخانه
soirees	شب نشینی
recoil	پی نشینی
soiree	شب نشینی
recoiled	پی نشینی
soirTes	شب نشینی
sedimentation	ته نشینی
nightlife	شب نشینی
sedimentary	ته نشینی
illuviation	ته نشینی
recoiling	پی نشینی
precipitation	ته نشینی
settling	ته نشینی
an eveing party	شب نشینی
adsorption	رو نشینی
deposits	ته نشینی
deposit	ته نشینی
sedimentation	ته نشینی
subsidence	ته نشینی
wake	شب نشینی
recoils	پی نشینی
waked	شب نشینی
retrocedence	پس نشینی
wakes	شب نشینی
sedinentation	ته نشینی
evening party	شب نشینی
resign	کناره گرفتن تفویض کردن
side wall of stairs	جان پناه کناره پلکان
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
resigns	کناره گرفتن تفویض کردن
chine	نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
retreating	عقب نشینی
sanctuary	حق بست نشینی
line of retreat	خط عقب نشینی
recoil	عقب نشینی
suburbia	حومه نشینی
katabasis	عقب نشینی
hypostatic	ناشی از ته نشینی
hutment	کلبه نشینی
recesses	عقب نشینی
cotenancy	هم اجاره نشینی
urbanization	شهر نشینی
break ground	عقب نشینی
sanctuaries	حق بست نشینی
seclusion	گوشه نشینی
retreats	عقب نشینی
recoiled	عقب نشینی
eremitism	گوشه نشینی
eremitic life	گوشه نشینی
recess	عقب نشینی
electrostatic procipitation	ته نشینی الکترواستاتیک
recoiling	عقب نشینی
recoils	عقب نشینی
nomadism	کوچ نشینی
tenantry	اجاره نشینی
reclvsion	گوشه نشینی
retreated	عقب نشینی
urbanism	شهر نشینی
solitariness	گوشه نشینی
silting	رسوب ته نشینی
sequestered life	گوشه نشینی
fallback	عقب نشینی
to burn the midnighoil	شب نشینی کردن
retrocedence	عقب نشینی
sedimentation pond	حوضچه ته نشینی
ruralize	ده نشینی کردن
retreat	عقب نشینی
settlement	ته نشینی مسکن
settlements	ته نشینی مسکن
retrocession	عقب نشینی
to burn the midnight oil	شب نشینی کردن
neatline	خطوط باریک حدود کناره نقشه
to resign one's seat	از جای مجلسی خود کناره گرفتن
backblast	شعله عقب نشینی
to fall back	عقب نشینی کردن
scuttle	عقب نشینی روزنه
subornation	زیر پا نشینی اغواء
sedimentation analysis	تجزیه بروش ته نشینی
To retreat. To withdraw.	عقب نشینی کردن
to beat a retreat	کوس عقب نشینی
to beat a retreat	عقب نشینی کردن
rocket propulsion	فشارعقب نشینی موشک
to give ground	عقب نشینی کردن
urbanistic	وابسته بشهر نشینی
blowback	ضربه عقب نشینی
backblast	موج عقب نشینی
withdraw	عقب نشینی کردن
to sound the retreat	شیپورعقب نشینی زدن
scuttled	عقب نشینی روزنه
back pressure	فشار عقب نشینی
to lose ground	عقب نشینی کردن
setback	فشار عقب نشینی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com