English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
short recoil عقب نشینی کوتاه
Other Matches
withdrawal عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
blasts منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
wake شب نشینی
sedimentation ته نشینی
retrocedence پس نشینی
illuviation ته نشینی
sedinentation ته نشینی
evening party شب نشینی
adsorption رو نشینی
an eveing party شب نشینی
wakes شب نشینی
recoils پی نشینی
deposit ته نشینی
nightlife شب نشینی
sedimentary ته نشینی
settling ته نشینی
soiree شب نشینی
soirees شب نشینی
soirTes شب نشینی
sedimentation ته نشینی
deposits ته نشینی
waked شب نشینی
recoil پی نشینی
subsidence ته نشینی
recoiled پی نشینی
recoiling پی نشینی
precipitation ته نشینی
silting رسوب ته نشینی
fallback عقب نشینی
break ground عقب نشینی
cotenancy هم اجاره نشینی
electrostatic procipitation ته نشینی الکترواستاتیک
nomadism کوچ نشینی
eremitic life گوشه نشینی
eremitism گوشه نشینی
hutment کلبه نشینی
line of retreat خط عقب نشینی
settlement ته نشینی مسکن
reclvsion گوشه نشینی
sequestered life گوشه نشینی
settlements ته نشینی مسکن
sedimentation pond حوضچه ته نشینی
to burn the midnighoil شب نشینی کردن
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
ruralize ده نشینی کردن
retrocession عقب نشینی
retrocedence عقب نشینی
tenantry اجاره نشینی
urbanism شهر نشینی
solitariness گوشه نشینی
katabasis عقب نشینی
retreat عقب نشینی
sanctuaries حق بست نشینی
recoils عقب نشینی
recesses عقب نشینی
recoiled عقب نشینی
urbanization شهر نشینی
retreating عقب نشینی
recoil عقب نشینی
retreated عقب نشینی
recoiling عقب نشینی
seclusion گوشه نشینی
hypostatic ناشی از ته نشینی
recess عقب نشینی
suburbia حومه نشینی
sanctuary حق بست نشینی
retreats عقب نشینی
scuttling عقب نشینی روزنه
sedimentation analysis تجزیه بروش ته نشینی
retirement عقب نشینی اختیاری
sink ته نشینی حفره یاگودال
sinks ته نشینی حفره یاگودال
setback فشار عقب نشینی
setbacks فشار عقب نشینی
companionship مصاحبت پهلو نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
rocket propulsion فشارعقب نشینی موشک
scuttles عقب نشینی روزنه
scuttled عقب نشینی روزنه
withdraws عقب نشینی کردن
retreat عقب نشینی کردن
retreated عقب نشینی کردن
forced withrawal عقب نشینی اجباری
ebb current عقب نشینی اب دریا
back pressure فشار عقب نشینی
backblast شعله عقب نشینی
blowback ضربه عقب نشینی
withdraw عقب نشینی کردن
retreating عقب نشینی کردن
scuttle عقب نشینی روزنه
backblast موج عقب نشینی
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
pull away عقب نشینی کردن
retreats عقب نشینی کردن
to lose ground عقب نشینی کردن
long recoil عقب نشینی طولانی
blowback عقب نشینی خودکار
to beat a retreat کوس عقب نشینی
colonial معماری کوچ نشینی
to sound the retreat شیپورعقب نشینی زدن
urbanist وابسته بشهر نشینی
To retreat. To withdraw. عقب نشینی کردن
urbanistic وابسته بشهر نشینی
give ground <idiom> عقب نشینی کردن
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
subornation زیر پا نشینی اغواء
to fall back عقب نشینی کردن
to give ground عقب نشینی کردن
to beat a retreat عقب نشینی کردن
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
recoilless rifle تفنگ بدون عقب نشینی
variable slide طول عقب نشینی متغیر
straddles میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
to sound the retire شیپور عقب نشینی زدن
to sound a retreat شیپور عقب نشینی زدن
straddled میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddle میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
cloisters صومعه گوشه نشینی کردن
breakdowns ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
insula دستگاه عمارت اجاره نشینی
hermitic وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
cloister صومعه گوشه نشینی کردن
crawfish ازموضعی عقب نشینی کردن
long recoil طول عقب نشینی زیاد
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
obmutescence خاموش نشینی سکوت عمدی
retreat عقب نشینی کناره گیری
a white collar job کار پشت میز نشینی
retreat عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating عقب نشینی کناره گیری
retreating عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats عقب نشینی کناره گیری
retreated عقب نشینی کناره گیری
retreats عقب نشینی اجباری بازگشتن
hightail باسرعت عقب نشینی کردن
breakdown ته نشینی مواد معلق دردوغاب
setbacks نیروی عقب نشینی توپ
alluvial ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
setback نیروی عقب نشینی توپ
they are in full retreat سخت عقب نشینی می کنند
recoiled عقب نشینی کردن توپ
recoils عقب نشینی کردن توپ
recoil عقب نشینی کردن توپ
to have a knock back عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
recoiling عقب نشینی کردن توپ
back pressure فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
blenched جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retire عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield. ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
hurdle step جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
choke ring رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
disengagement جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
inclusus گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
gunner's rule روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
linter ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
rifles توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rocket [missile with thrust propulsion] موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
curtal کوتاه
liliputian قد کوتاه
succinct <adj.> کوتاه
bas relif کوتاه
down کوتاه
low کوتاه
miniature کوتاه
miniatures کوتاه
puny قد کوتاه
stocky کوتاه
stockiest کوتاه
succinct کوتاه
pigmies قد کوتاه
concise <adj.> کوتاه
pigmies کوتاه
short <adj.> کوتاه
fleeting <adj.> کوتاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com