English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
complex عقده روانی
complexes عقده روانی
Other Matches
complex عقده
complexes عقده
superiority complex عقده ای
ganglion عقده
lump in throat عقده در گلو
obsessions عقده روحی
inferiority complexes عقده حقارت
obsession عقده روحی
nodule برامدگی عقده
nodules برامدگی عقده
jocasta complex عقده یوکاستا
mother complex عقده مادری
medea complex عقده میدیا
ganglionated عقده دار
oedipus complex عقده ادیپ
spinal ganglion عقده نخاعی
complex indicator نشانگر عقده
knot مشکل عقده
knots مشکل عقده
inferiority complex عقده حقارت
diana complex عقده دیانا
electra complex عقده الکترا
sympathetic ganglion عقده سمپاتیک
universal complex عقده همگانی
edipus complex عقده ادیپ
orestes complex عقده اورستس
medea complex عقده فرزند کشی
preganglionic قبل از عقده عصبی
preganglionic وابسته به جلو عقده عصبی
obsessing ایجاد عقده روحی کردن
obsesses ایجاد عقده روحی کردن
obsessed ایجاد عقده روحی کردن
obsess ایجاد عقده روحی کردن
subversives روانی
flow روانی
mental روانی
psychic روانی
flows روانی
yield point حد روانی
fluency روانی
freedom روانی
volubility روانی
psychical روانی
facility روانی
fluidity روانی
subversive روانی
liquid limit حد روانی
mellifluence روانی
psychological روانی
flowed روانی
freedoms روانی
playing the man بازی روانی
psychasthenia ضعف روانی
psychiatric hospital بیمارستان روانی
physical psychological جسمی- روانی
mental disorder بیماری روانی
mental health سلامت روانی
mental health بهداشت روانی
mental status وضع روانی
mental test ازمون روانی
mental examination معاینه روانی
psychiatric disorder اختلال روانی
psychological test ازمون روانی
neurasthenia خسته روانی
mental disturbance اختلال روانی
mental hygiene بهداشت روانی
psychiatric nurse پرستار روانی
psychiatric social work مددکاری روانی
psychological scale مقیاس روانی
psychological space فضای روانی
psychomotor روانی- حرکتی
psychopathy اختلالات روانی
psychopaysical روانی- فیزیکی
psychopharmacology داروشناسی روانی
psychosexual روانی- جنسی
psychosocial روانی- اجتماعی
psychosurgery جراحی روانی
psyho بیمار روانی
sociopsychological اجتماعی- روانی
stream of consciousness تسلسل روانی
psychological operations عملیات روانی
psychological field میدان روانی
psychopathy معالجه روانی
psychic apparatus دستگاه روانی
psychic blindness نابینایی روانی
psychic deafness ناشنوایی روانی
psychic energy نیروی روانی
psychic secretion تراوش روانی
psychic trauma اسیب روانی
psychodiagnosis تشخیص روانی
psychogenesis پدیدایی روانی
psychognosis شناخت روانی
psychograph نمودار روانی
psycholepsis افت روانی
psycholepsy افت روانی
psychological environment محیط روانی
psychological factors عوامل روانی
versatility روانی مهارت
psychotherapy درمان روانی
mentally از نظر روانی
cathexis انرژی روانی
sanity سلامت روانی
stress فشار روانی
fluidity روانی بیان
cathexis نیروگذاری روانی
neurosis اختلال روانی
nervous breakdowns فروباشی روانی
neuroses اختلال روانی
stresses فشار روانی
analeptic نیروبخش روانی
psychological warfare جنگ روانی
mood وضع روانی
psychosis بیماری روانی
supersensible روحی روانی
stressing فشار روانی
moods وضع روانی
nervous breakdown فروباشی روانی
nervous breakdown بحران روانی
nervous breakdowns بحران روانی
mental economy اقتصاد روانی
psychotic بیمار روانی
psychiatry پزشکی روانی
flowed روانی سلاست
flow روانی سلاست
liquid limit مرز روانی
liquid limit test ازمون حد روانی
mental conflict تعارض روانی
physical psychological تنی- روانی
psychoanalysis تحلیل روانی
mental derangement اشفتگی روانی
mental disease بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
intrapsychic درون روانی
flows روانی سلاست
gift of the gab روانی زبان
psychopaths بیمار روانی
cathexis تمرکز روانی
ease of style روانی انشا
endopsychic درون روانی
psychopath بیمار روانی
exopsychic برون روانی
mental disorder اختلال روانی
psychopathology اسیب شناسی روانی
facility وسیله تسهیل روانی
psychonomics محیط شناسی روانی
nervous breakdown درماندگی روانی [پزشکی]
psychomotor tests ازمونهای روانی- حرکتی
psychopathologist اسیب شناس روانی
stressing تنش جسمانی- روانی
viscosity ناروانی کند روانی
psychopath مبتلا بامراض روانی
to speak with f. به روانی سخن گفتن
psychopaths مبتلا بامراض روانی
phrenology جمجمه شناسی روانی
stress تنش جسمانی- روانی
reflux condenser چگالنده باز روانی
reflux column ستون باز روانی
reagent موضوع ازمایش روانی
psychotherapeutic وابسته بدرمان روانی
stresses تنش جسمانی- روانی
stress tolerance تحمل فشار روانی
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
stressable <adj.> فشار روانی پذیر
psychomotor retardation کندی روانی- حرکتی
psychogalvanic reflex بازتاب گالوانیکی- روانی
psychic determinism علیت گرایی روانی
california psychological inventory پرسشنامه روانی کالیفرنیا
neuropsychiatric درمان روانی عصبی
neuropsychiatric مرض روانی و عصبی
psychasthenia خستگی روانی بی تصیمی
organic mental disorder اختلال روانی عضوی
psi ability توانایی فرا روانی
nervous breakdown واماندگی روانی [پزشکی]
pgr بازتاب گالوانیکی- روانی
depth psychology تجزیه و تحلیل روانی
psychodiagnostics ابزارهای تشخیص روانی
psychodrama نقش گزاری روانی
psychodynamics پویش شناسی روانی
psychomotor agitation بیقراری روانی- حرکتی
mental element of crime عنصر روانی جرم
psychologism پیروی از اصول روانی
mental measurement اندازه گیری روانی
nervous breakdown ناتوانی روانی [پزشکی]
intrapsychic conflict تعارض درون روانی
psychognosy مطالعه عمیق روانی
psychological warfare عملیات جنگ روانی
psychognosis مطالعه عمیق روانی
psychogalvanic response پاسخ گالوانیکی- روانی
psychomotor stimulant داروی محرک روانی- حرکتی
mental deficiency عقب ماندگی روانی وفکری
psychoneural parallelism توازی نگری روانی- عصبی
psychopathology علم اسیب شناسی روانی
psychognosy تحقیقات روانی روان پژوهش
acute stress reaction واکنش حاد فشار روانی
post traumatic stress disorder اختلال فشار روانی پس اسیبی
psychognosis تحقیقات روانی روان پژوهش
cathectic وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
dsm راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
psychoneurosis ناراحتی روانی در اثر حالت عصبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com