English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (2 milliseconds)
English Persian
suretyship عقد ضمانت
Search result with all words
answer ضمانت کردن
answered ضمانت کردن
answering ضمانت کردن
answers ضمانت کردن
guarantee ضمانت
guarantee ضمانت کردن
guarantee ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee شخص ضمانت شده
guaranteed ضمانت
guaranteed ضمانت کردن
guaranteed ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed شخص ضمانت شده
guarantees ضمانت
guarantees ضمانت کردن
guarantees ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees شخص ضمانت شده
sponsorship ضمانت
responsibilities ضمانت جوابگویی
responsibility ضمانت جوابگویی
wage ضمانت حسن انجام کار
waged ضمانت حسن انجام کار
wages ضمانت حسن انجام کار
waging ضمانت حسن انجام کار
bonded ضمانت شده
pledge وثیقه ضمانت
pledged وثیقه ضمانت
pledges وثیقه ضمانت
pledging وثیقه ضمانت
assurance ضمانت وثیقه
assurances ضمانت وثیقه
warranties ضمانت
warranties ضمانت نامه
warranty ضمانت
warranty ضمانت نامه
insure ضمانت کردن
vouch ضمانت کردن
vouch ضمانت کردن مسئول واقع شدن
sponsor ضمانت کردن
sponsoring ضمانت کردن
sponsors ضمانت کردن
guarantor ضمانت کننده
guarantors ضمانت کننده
bond پیوستگی ضمانت
bond ضمانت
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant ضمانت
warrant ضمانت کردن مجوز
warranted اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted ضمانت
warranted ضمانت کردن مجوز
warranting اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting ضمانت
warranting ضمانت کردن مجوز
warrants اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants ضمانت
warrants ضمانت کردن مجوز
sanction ضمانت اجرایی معین کردن
sanction ضمانت اجرایی قانون
sanction مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanction ضمانت اجرا
sanctioned ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioned ضمانت اجرایی قانون
sanctioned مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioned ضمانت اجرا
sanctioning ضمانت اجرایی معین کردن
sanctioning ضمانت اجرایی قانون
sanctioning مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning ضمانت اجرا
sanctions ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions ضمانت اجرایی قانون
sanctions مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions ضمانت اجرا
consideration وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
bail ضمانت
bail تضمین ضمانت کردن
able to justify bail قادر به تقبل ضمانت
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
act as surety کفالت یا ضمانت کردن
average bond ضمانت نامه جبران خسارت
bail bond ضمانت نامه
bailable قابل ضمانت
bailment رهایی به قید ضمانت
bank bond ضمانت بانکی
bank guarantee ضمانت بانکی
bank guarantee ضمانت نامه بانکی
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
bid bond ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
bilable ضمانت بردار
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
board exchange warranty ضمانت تعویض برد
bondholder ضمانت دار
contract guarantee ضمانت قرارداد
del credere ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
express warranty ضمانت صریح
fiduciary bond ضمانت شرافتی
good performance guarantee ضمانت حسن انجام کار
guarantee a contract اجرای قراردادی را ضمانت کردن
guarantee period دوره ضمانت
guaranty ضمانت
Other Matches
pecuniary liability ضمانت ضمانت جبران خسارت
gurantee ضمانت
suretyship ضمانت
sponsored by به ضمانت
sponsion ضمانت
mainprise ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] ضمانت
warranty ضمانت
guarantee ضمانت
guaranty ضمانت
pecuniary liability ضمانت پولی
guaranty ضمانت نامه
irreplevisable ضمانت برندار
joint and several guarantee ضمانت تضامنی
irrepleviable ضمانت برندار
letter of indemnity ضمانت نامه
limplied warranty ضمانت ضمنی
upon bail بقیه ضمانت
vouch for ضمانت کردن
i guarantee his appearance من ضمانت می کنم که حاضرشود
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
to bail out با ضمانت از زندان دراوردن
to stand surety for any one ضمانت کسیرا کردن
joint bond تعهد یا ضمانت مشترک
stand surety for a person ضمانت کسی را کردن
warrent ضمانت یاتعهد کردن
the watch is warranted ضمانت شده است
to go bail for any one ضمانت کسی راکردن
open credit اعتبار بدون ضمانت نامه
tender guarantee ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
tender bonds ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
to vouch for any one's honesty ضمانت درستی کسی را کردن
repayment guarantee ضمانت استرداد پیش پرداخت
pledgor دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
guaranty تضمین ضمانت یا تعهد کردن
pledgeor دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
performance guarantee ضمانت حسن انجام کار
30% down payment against bank guaranty ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
local parole زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
to pass one's word for another از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
ubi jus, ibi remedium هر جا حقی هست ضمانت اجرا هم هست هر جا حقی است حق استیفاء ان هم وجوددارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com