English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
minute hand عقربه دقیقه شمار ساعت
Other Matches
hour hand عقربه ساعت شمار
hour hands عقربه ساعت شمار
hour land عقربه ساعت شمار
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
sweep hand عقربه ثانیه شمار
clockhand عقربه [ساعت ...]
hand عقربه [ساعت ...]
little hand عقربه کوچک [ساعت]
retrograde hand عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
rotation in a clockwise direction گردش در جهت عقربه ساعت
to advance the hand of a clock عقربه ساعت را جلو کشیدن
chronometer ساعت شمار دقیق
counterclockwise درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
anticlockwise rotation گردش مخالف جهت عقربه ساعت
gammadion چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
rotation چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
azimuth قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
it is minutes past ساعت سه وپنج دقیقه است 5دقیقه از3 گذشته است
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
magnetic deviation میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
speedometer odometer تاکومتر با کیلومتر شمار سرعت سنج با کیلومتر شمار
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
c o d indicator عقربه سی او دی
gnomon عقربه
indicator عقربه
hand عقربه
handing عقربه
poniter عقربه
absorption marker عقربه جذب
countering عقربه شمارش
counter عقربه شمارش
magnetic needle عقربه مغناطیسی
astatic needle عقربه نامتوجه
countered عقربه شمارش
damped needle عقربه خفیده
tongue عقربه [ترازو ...]
needling اذیت کردن عقربه
needles اذیت کردن عقربه
needled اذیت کردن عقربه
deflection of magnetic needle انحراف عقربه مغناطیسی
deflection method روش انحراف عقربه
dipping needle عقربه میل نما
maximum demand pointer عقربه مصرف حداکثر
counting balance ترازوی عقربه دار
deviation انحراف عقربه قطبنما
deviations انحراف عقربه قطبنما
needle اذیت کردن عقربه
o'clock ساعت از روی ساعت
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
unnumbered بی شمار
uncountable <adj.> بی شمار
sumless <adj.> بی شمار
innumerous بی شمار
incomputable بی شمار
numberless <adj.> بی شمار
innumerable بی شمار
innumerable <adj.> بی شمار
myriad <adj.> بی شمار
uncounted بی شمار
count شمار
counting شمار
counts شمار
numeration شمار
countless <adj.> بی شمار
measureless بی شمار
counted شمار
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
barometric altimeter reversionary دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
minute دقیقه
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
hour 06 دقیقه
half hour 03 دقیقه
hours 06 دقیقه
wait a second یک دقیقه
min دقیقه
whipstitch یک دقیقه
line per minute خط در دقیقه
minute : دقیقه
workforce شمار کارگران
minimizer کوچک شمار
pedimeter گام شمار
frequency count شمار بسامد
turns counter دور شمار
chronoscope گاه شمار
chronoscope لحظه شمار
sprinkling شمار اندک
calender گاه شمار
numerator برخه شمار
pedometer گام شمار
miles and miles فرسخهای بی شمار
revolution conter دور شمار
sequence counter ترتیب شمار
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
record count شمار مدارک
hour meter زمان شمار
step counter گام شمار
submultiple برخه شمار
address counter نشانی شمار
metronome میزانه شمار
an infinity of reasons دلایل بی شمار
location counter مکان شمار
mileage recorder کیلومتر شمار
to be valid به شمار آمدن
milestone فرسخ شمار
timepieces گاه شمار
milestone فرسنگ شمار
timepiece گاه شمار
second-hand ثانیه شمار
milestones فرسخ شمار
timeline گاه شمار
milestones فرسنگ شمار
stopwatches قدم شمار
stopwatches گام شمار
stopwatch قدم شمار
stopwatch گام شمار
speedometers کیلومتر شمار
speedometer کیلومتر شمار
to count [as] به شمار رفتن
milestones میل شمار
milestone میل شمار
unit یگان شمار
units یگان شمار
metronomes میزانه شمار
revs per minute دور بر دقیقه
mathematics علوم دقیقه
revolutions per minute دور بر دقیقه
speed of rotation گردش بر دقیقه
quarter hour پانزده دقیقه
rpm دور بر دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
rev دور بر دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
exact sciences علوم دقیقه
speed of rotation دور بر دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
ampere minute امپر- دقیقه
beats تعدادپاروزنها در هر دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
beat تعدادپاروزنها در هر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
rev چرخش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
rpm گردش در دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
watt minute وات- دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
revolution per minute دور در دقیقه
rev گردش بر دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
rate of fire تعدادتیر در دقیقه
full-time 09 دقیقه بازی
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
teller رای شمار تحویلدار
cash register صندوق پول شمار
chronometer گاه شمار کرونومتر
log کیلومتر شمار ناو
logs کیلومتر شمار ناو
cash registers صندوق پول شمار
tellers رای شمار تحویلدار
milepost کیلومتر شمار جاده
metronomic مطابق میزانه شمار
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
rpm مخفف دور در دقیقه
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
subtility نکته باریک دقیقه
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
misconduct penalty جریمه 01 دقیقه اخراج
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
megacycle یک میلیون دوردر دقیقه
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com