Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
internationalism
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
Other Matches
reason of state
مصالح عمومی
pacts
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
Public opinion is against the project.
عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
dedications
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
quantity theory of money
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
general quarters
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduce
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
donor
مصالح
donors
مصالح
material
مصالح
mantling
مصالح
compromiser
مصالح
materials
مصالح
respects
رعایت
respect
رعایت
observancy
رعایت
observingly
با رعایت
ovservation
رعایت
formally
با رعایت
observance
رعایت
consideration
رعایت
considerations
رعایت
sealing compound
مصالح سیلکوت
materials
مصالح ساختمان
material
جنس مصالح
ballast
مصالح شسته
material
مصالح ساختمان
permeable materials
مصالح تراوا
overburden
مصالح رویی
reason of state
مصالح مملکتی
materials
جنس مصالح
paving
مصالح سنگفرش
rubble hard core
مصالح اوار
rubble hard core
مصالح تخریب
flooring
مصالح کف سازی
road making material
مصالح راهسازی
strength of materials
مقاومت مصالح
road making material
مصالح راه
talus meterial
مصالح سنگریز
testing of materials
ازمایش مصالح
public interests
مصالح عامه
material testing
ازمایش مصالح
binding material
مصالح چسبنده
engineering material
مصالح مهندسی
foundation materials
مصالح پی سازی
hard core
مصالح تخریب
impermeable materials
مصالح ناتراوا
building material
مصالح ساختمانی
aggregates
مصالح دانهای
building material
مصالح ساختمان
stuffed
جنس مصالح
stuff
جنس مصالح
coated materials
مصالح اغشته
considerations of public interest
مصالح مرسله
aggregate
مصالح دانهای
endurance limit
حد دوام مصالح
impermeable materials
مصالح نفوذناپذیر
impervious materials
مصالح ناتراوا
stuffs
جنس مصالح
hard core
مصالح اوار
waste material
مصالح وازده
masonry dam
سد با مصالح بنایی
ballast
مصالح شکسته
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
observing
رعایت کردن
ceremoniousness
رعایت تعارف
observed
رعایت کردن
observes
رعایت کردن
to pass by any thing
رعایت نکردن
to go through
رعایت کردن
nonconformity
عدم رعایت
heeded
ملاحظه رعایت
regard for others
رعایت دیگران
inobservance
عدم رعایت
esteem
رعایت ارزش
keep to
رعایت کردن
heeds
ملاحظه رعایت
heeding
ملاحظه رعایت
heed
ملاحظه رعایت
non observance of .....
عدم رعایت .....
non compliance
عدم رعایت
observe
رعایت کردن
regardful
رعایت کننده
legality
رعایت قانون
observe silence
رعایت سکوت
regard
رعایت توجه
regards
رعایت توجه
regarded
رعایت توجه
disrespect
عدم رعایت
endowment for the benefit of the public
وقف بر مصالح عامه
semipermeable materials
مصالح نیمه تراوا
semipervious materials
مصالح نیمه تراوا
aggregate
مصالح دانه بندی
brick ballast
مصالح شکسته اجری
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
aggregate flow diagram
نمودار تهیه مصالح
testing of materials
ازمایش مقاومت مصالح
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
material testing laboratory
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
coated materials
مصالح اندود شده
material storage area
انبار مصالح ساختمانی
brick masonary channel
کانال با مصالح اجری
masonry lining
پوشش با مصالح ساختمانی
florring
مصالح فرش اطاق
uniform aggregate
مصالح ریزدانه یکنواخت
transferor
مصالح انتقال دهنده
sheeting
مصالح ورق سازی
roofing
مصالح ساختن بام
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
masonery bond
بست مصالح بنایی
aggregates
مصالح دانه بندی
ballast
شن ریزی مصالح شکسته
coarse aggregate
مصالح درشت دانه
masonery
مصالح ساختمانی سنگتراشی
observe silence
سکوت را رعایت کنید
formalism
رعایت ائین و اداب
economised
رعایت اقتصاد کردن
respectfulness
رعایت احترام وادب
regards
رعایت راجع بودن به
circuit discipline
رعایت انضباط مدار
formality
رعایت اداب ورسوم
breach of propriety
عدم رعایت اداب
regarded
رعایت راجع بودن به
observantly
از روی ملاحظه و رعایت
fashionableness
رعایت سبک پسندیده
to stand
چیزیرادقیقا رعایت کردن
gradualism
رعایت اصول تدریج
to go to
رعایت کردن گذشتن از
Please behave yourself . Please be courteous.
ادب را رعایت کنید
inobservance of a law
عدم رعایت قانون
in deference to
بملاحظه برای رعایت
economizes
رعایت اقتصاد کردن
economize
رعایت اقتصاد کردن
regard
رعایت راجع بودن به
multitudinism
رعایت حال توده
economized
رعایت اقتصاد کردن
for short
برای رعایت اختصار
economization
رعایت اصول اقتصادی
economises
رعایت اقتصاد کردن
economising
رعایت اقتصاد کردن
coarse aggregate
مصالح دانه بندی درشت
sheathing
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
electric wiring material
مصالح سیم کشی برق
jerry build
با مصالح ارزان ساختمان کردن
fine aggregate
مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
material testing machine
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
ticky-tacky
[American E]
جنس بنجل
[مصالح ساختمان]
selected fill
مصالح انتخابی برای خاکریزی
studding
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
aggregate interlocking
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
indecorum
عدم رعایت ایین معاشرت
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
quite the thing
رعایت کننده سبک روز
bluntness
عدم رعایت نزاکت یاتعارف
disregarding
اعتنا نکردن عدم رعایت
disregards
اعتنا نکردن عدم رعایت
roughly speaking
تقریبا بدون رعایت دقت
disregard
اعتنا نکردن عدم رعایت
disregarded
اعتنا نکردن عدم رعایت
indelicately
بدون رعایت نزاکت یا فرافت
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
welfare
رعایت کردن خدمات اجتماعی
hardshell
سخت در رعایت ایین دینی
bureaucracies
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
bureaucracy
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
moralism
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
Protocol must be observed.
تشریفات باید رعایت شود
red tapism
رعایت تشریفات اداری به حدافراط
bureaucrasy
رعایت تشریفات اداری بحدافراط
without regard for decency
بدون رعایت نزاکت یاادب
tubing
مصالح لوله سازی ولوله کشی
hauling
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauls
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
bureaucrats
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
bureaucrat
فرد معتقد به رعایت تشریفات اداری
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
to play the game
رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
ceremonialism
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
prettyism
اصول رعایت قشنگی درهنرهاو ادبیات
expressionist
هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
expressionism
هنرپیشهای که درکارش رعایت حالت رامیکند
masonary
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
red tapery
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
aggregate batcher
تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
ceremonialist
کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
multitudinist
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
to respect oneself
رعایت شرافت نفس نمودن خودراباشرف ومحترم نگاهداشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com