English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
teutonism عقیده برتری نژادی المان
Other Matches
racism اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
Germany المان
cell المان
element المان
elements المان
cells المان
germanophil المان دوست
germanism طرفداری از المان
germanism المان گرایی
finite element method روش المان محدود
siegfried پهلوان افسانهای المان
Germanic توتونیک وابسته به المان
reich کشور و امپراطوری المان
locarno treaty پیمان منعقدبین المان
teutonize ساکن المان کردن
germanomania جنون المان مابی
heating element المان یا عنصر حرارتی
swastika صلیب شکسته المان نازی
storm trooper گارد حمله المان نازی
reichstay نام مجلس قانونی المان
jute طایفهای از مردم سفلای المان
low dutch زبان شمال المان و هلندی
nazi عضو حزب نازی المان هیتلری
singspiel نمایش کمدی موزیکال قرن 81 المان
quality تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
qualities تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
e c s c (european coal & steel commissio فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
racially نژادی
ethnical نژادی
racial نژادی
eugenics به نژادی
ethnic نژادی
ethnicity نژادی
phyletic نژادی
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
phylogeny تکامل نژادی
racial segregation تفکیک نژادی
racial prejudice پیشداوری نژادی
racial discrimination تبعیض نژادی
racial prejudice تعصب نژادی
racial unconscious ناهشیار نژادی
ethnocentric طرفداربرتری نژادی
eugenic وابسته به به نژادی
racism تبعیض نژادی
interracial بین نژادی
abyssinian نژادی از گربه
racial memory حافظه نژادی
interrace بین نژادی
racialism خصوصیات نژادی
segregation تبعیض نژادی
racialism تبعیضات نژادی
multiracial چند نژادی
color line مانع نژادی
gerontomorphosis پیر نژادی
herr اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست
phylogenic وابسته به تکامل نژادی
phylogenetic وابسته به تکامل نژادی
miscegenation زناشویی میان نژادی
immunogenetics مبحث مصونیت نژادی
linebreed اصلاح نژادی کردن
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
desegregate تفکیک نژادی را فسخ کردن
white supremacist طرفدار تفوق نژادی سفیدپوستان
strains صفت موروثی خصوصیت نژادی
desegregating تفکیک نژادی را فسخ کردن
racy دارای صفات اصلی و نژادی
phylogeny تاریخ نژادی جانور یا گیاه
segregates تبعیض نژادی قائل شدن
desegregated تفکیک نژادی را فسخ کردن
shropshire نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
desegregates تفکیک نژادی را فسخ کردن
strain صفت موروثی خصوصیت نژادی
segregate تبعیض نژادی قائل شدن
segregating تبعیض نژادی قائل شدن
landwehr بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
africander اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
manifest destiny لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
eugenic از نژاد یانسب خوب اصلاح نژادی
sclav ect عضو نژادی که شامل مردم خاوراروپاباشد
Racial prejudice prevails in some countries. دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
cacogenesis فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
inviable عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
dysgenics مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
pelasgic نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
lore فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
karakul کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
preponderance برتری
vantage برتری
superiority برتری
unidextrality یک سو برتری
priorities برتری
trancscendent برتری
transcendence or cy برتری
transcendence برتری
sinistrality چپ برتری
priority برتری
profited برتری
profits برتری
hegemony برتری
supremacy برتری
powering برتری
paramountcy برتری
paramountey برتری
advantage برتری
profit برتری
Majesty برتری
power برتری
powered برتری
powers برتری
momentum برتری
Majesties برتری
Excellencies برتری
Excellency برتری
ecellency برتری
beat out برتری
preemimence برتری
privilege برتری
primacy برتری
excellence برتری
predomination برتری
pre eminence برتری
preference برتری
precedence برتری
preferences برتری
ascendance تفوق برتری
laterality برتری جانبی
prominence پیشامدگی برتری
superiority برتری قوا
maritime lien برتری دریایی
manual dominance دست برتری
absolute advantage برتری مطلق
antecede برتری جستن
overtop برتری جستن از
cerebral dominance سو برتری نیمکره مخ
comparative advantage برتری نسبی
eye dominance چشم برتری
outclassing برتری داشتن بر
ocular dominance چشم برتری
outclasses برتری داشتن بر
fire superiority برتری اتش
predominancy برتری علو
overmaster برتری یافتن بر
dextrality راست برتری
outvie برتری جستن از
handedness دست برتری
outclassed برتری داشتن بر
hemispherical dominance برتری نیمکره
outreach برتری یافتن
mixed cerebral dominance برتری نامتمایز مخ
preminence برتری علو
outclass برتری داشتن بر
lateral dominance برتری جانبی
influencing برتری تفوق
overridden برتری جستن بر
supremacists برتری گرای
one up <idiom> برتری داشتن
best برتری جستن
transcends برتری یافتن
transcending برتری یافتن
distinction برتری ترجیح
transcended برتری یافتن
transcend برتری یافتن
excels برتری داشتن بر
excelling برتری داشتن بر
excelled برتری داشتن بر
excel برتری داشتن بر
distinctions برتری ترجیح
influence برتری تفوق
influences برتری تفوق
override برتری جستن بر
head starts فرصت برتری
head start فرصت برتری
overrode برتری جستن بر
supremacist برتری گرای
overrides برتری جستن بر
to have the pull of برتری داشتن بر
predominance برتری علو
headships بزرگی برتری
headship بزرگی برتری
influenced برتری تفوق
saliency جلو امدگی برتری
humdinger دارای برتری فاحش
right handedness دست راست برتری
salience جلو امدگی برتری
rate of time preference نرخ برتری زمانی
to gain a over برتری یاتفوق جستن بر
anti air ضد برتری هوایی دشمن
pull برتری جزئی و مختصر
pulls برتری جزئی و مختصر
humdingers دارای برتری فاحش
manoptoscope برتری سنج بینایی
upper hand برتری دست بالا
look down on someone <idiom> باحقارت واحساس برتری نگریستن
papalism فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
outdistance غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistancing غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outdistanced غلبه بر حریفان با برتری بسیار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com