Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
nestorianism
عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
Other Matches
arianism
اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
utilitarianism
کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
pan cosmism
اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
animism
همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
modalism
اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
psilanthropism
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy
عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
monadism
اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
monopsychism
عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
restorationism
عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
kinetic theory of heat
عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
monogenism
عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
infusionism
اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
monophysite
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
malism
عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
probabiliorism
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
paulian
عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
atomism
عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
metagnosticism
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
presentationism
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
futurism
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
calvary
نام صلیب گاه حضرت عیسی نمایش صلیب کردن حضرت عیسی
minute book
دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
as respects
نظر باینکه
as regards
نظر باینکه
since
نظر باینکه
as
نظر باینکه در نتیجه
minimalist
باینکه تقاضاهایش براورده شود
iam inclined to think
متمایلم باینکه خیال کنم
Christ
عیسی
star of bethlehem
عیسی
Jesus
عیسی
geocentric
معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
jesus christ
عیسی مسیح
Nativity
تولد عیسی
crucifixes
صلیب عیسی
crucifix
صلیب عیسی
corpus christ
عید بدن عیسی
Epiphany
فهور و تجلی عیسی
peter
پطرس حواری عیسی
resurrection
قیام عیسی ازمردگان
ascension
عروج عیسی به اسمان
unprofitable servants
مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
pax
لوحه تمثال عیسی ومریم
ascension day
روز عروج عیسی به اسمان
ihs
مخفف کلمه یونانی عیسی
Yule
جشن میلاد عیسی مسیح
premillenarian
معتقدبظهور عیسی قبل از هزارسال
premillennialist
معتقدبظهور عیسی قبل از هزارسال
mariolatry
پرستش مریم مادر عیسی
adoptionist
معتقد به فرزند خواندگی عیسی
Yuletide
ایام عید تولد عیسی
restorationist
کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
anthropocentric
معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
Maundy Thursday
پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
adoption
مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
pieta
نقاشی یامجسمه مریم مادر عیسی
macarize
اقوال عیسی که در طی ان " خوشابحال "ذکر شده
paternoster
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
last supper
اخرین شام حضرت عیسی باحواریون خود
invination
امیختگی خون عیسی در بادهای که در عشاربانی مینوشند
crucifixions
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
paternosters
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
crucifixion
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
union shop
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
Doom
[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
premillennial
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
adoptionism
اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
gospel
یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
gospels
یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
separately
جداگانه
separated
جداگانه
in proper
جداگانه
separates
جداگانه
asides
جداگانه
severally
جداگانه
several
جداگانه
separate
جداگانه
aside
جداگانه
whitmonday
روز بعد از عید نزول روح القدس بر رسولان عیسی
antiseptics
جداگانه پادگند
internal
و نه یک برنامه جداگانه
antiseptic
جداگانه پادگند
send on
جداگانه فرستادن
several covenants
تعهدات جداگانه
separate opinion
رای جداگانه
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
Jesuits
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
apocrypha
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده
conservation
داشت
article had two notes
داشت
substantively
با داشتن هستی جداگانه
to act independently of others
مستقلانه یا جداگانه کارکردن
allopatric
جداگانه اتفاق افتاده
dwelt
منزل داشت
when will women have the vote?
خواهند داشت
durst
زهره داشت
expectation
چشم داشت
he loved her dear
اوبسیاردوست داشت
factum
یاد داشت
expectantly
با چشم داشت
apanage
اختصاص داشت
expectations
چشم داشت
note book
دفتریاد داشت
he adored that woman
ان زن رابسیاردوست می داشت
talents
درون داشت
without letted
باز داشت
talented
درون داشت
talent
درون داشت
idiopathy
علاقه خاص ناخوشی جداگانه
separately excited
مولد با راه انداز جداگانه
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
He was looking for you.
داشت دنبالت می گشت
to make a minute of
یاد داشت کردن
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
disposure
نمایش عرضه داشت
outlook
منظره چشم داشت
writing pad
دسته یاد داشت
i will note it down
یاد داشت میکنم
he complained with reason
داشت که گله میکرد
to make a note of
یاد داشت کردن
the dog wasled
سگ بند در گردن داشت
to minute down
یاد داشت کردن
annotator
یاد داشت کننده
he kept me waiting
مرامنتظریامعطل نگاه داشت
prospectiveness
چشم داشت به اینده
to set down
یاد داشت کردن
He looked well groomed . He had a tidy appearance .
سرووضع مرتبی داشت
block note paper
دسته کاغذیاد داشت
ephebe
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
marrige of convenience
پیوند با چشم داشت
to take down
یاد داشت کردن
confidence
اعتقاد
faiths
اعتقاد
confidences
اعتقاد
credence
اعتقاد
misbeliever
بی اعتقاد
faith
اعتقاد
unbelieving
بی اعتقاد
believing
با اعتقاد
belief
اعتقاد
to transubstantiate
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
link
دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
spreader rig
میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
discrete
که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
There will be a delay of 8 minutes.
8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
All his belongings were stolen .
هرچه داشت بردند (دزدیدند)
that point was of p interest
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
fusilier
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
prospect of success
چشم داشت یا امید کامیابی
he would be sure to like it
یقینا انرادوست خواهد داشت
he was in purpose to do it
در نظر داشت که ان کار رابکند
he sold the good ones
هرچه خوب داشت فروخت
The girl was penciling her eyebrows .
دخترک داشت ابروهایش را می کشید
no song no supper
تانخوانی شام نخواهیم داشت
He was running like a madman.
عین دیوانه ها داشت می دوید
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?
تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
fusileer
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
it weighed kilogrammes
بود سه کیلوگرم وزن داشت
durst
جرات داشت جسارت کرد
She was talking to (with ) a friend .
داشت با دوستش صحبت می کرد
relativism
اعتقاد به نسبیت
anomie
اعتقاد به بی نظمی
theism
اعتقاد بخدا
determinism
اعتقاد به جبر
demonism
اعتقاد بدیو
credibly
از روی اعتقاد
cloaca theory
اعتقاد به مقعدزایی
creationism
اعتقاد به افرینش
trinitarianism
اعتقاد به تثلیت
fairyism
اعتقاد به جن و پری
ism
اعتقاد رویه
trust
اعتقاد اعتبار
trusted
اعتقاد اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
anomy
اعتقاد به بی نظمی
convictions
اعتقاد راسخ
misbelieve
بی اعتقاد شدن
fetishism
اعتقاد به طلسم
conviction
اعتقاد راسخ
evolutionism
اعتقاد به تکامل
fatalism
اعتقاد به سرنوشت
misbelief
اعتقاد خطا
credit
اعتقاد کردن
credited
اعتقاد کردن
crediting
اعتقاد کردن
credits
اعتقاد کردن
hylicism
اعتقاد به مادیات
polygeny
پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com