Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 37 (3 milliseconds)
English	Persian
sterile	عقیم
barren	عقیم
abortive <adj.>	عقیم
Other Matches
frustration	عقیم گذاری
frustrations	عقیم گذاری
sterilization	عقیم کردن
nulify	عقیم گذارندن
incomplete offence	جرم عقیم
confute	عقیم کردن
frustrated	عقیم مانده
come to nothing	عقیم ماندن
spayed	عقیم کردن
spays	عقیم کردن
to come to nothing	عقیم ماندن
abort	عقیم ماندن
spay	عقیم کردن
to foil a plan	عقیم گذاردن نقشه ای
fail	عقیم ماندن ورشکستن
failed	عقیم ماندن ورشکستن
paralysation	بی اثرسازی عقیم گذاری
fails	عقیم ماندن ورشکستن
male sterile	گامتهای عقیم وبی خاصیت نر
foils	عقیم گذاردن خنثی کردن
aborted	ریشه نکردن عقیم ماندن
foiling	عقیم گذاردن خنثی کردن
miscarry	نتیجه ندادن عقیم ماندن
aborts	ریشه نکردن عقیم ماندن
aborting	ریشه نکردن عقیم ماندن
thwart	عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwarted	عقیم گذاردن مخالفت کردن با
foil	عقیم گذاردن خنثی کردن
foiled	عقیم گذاردن خنثی کردن
miscarries	نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarrying	نتیجه ندادن عقیم ماندن
vasectomy	عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomies	عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
countercheck	عقیم کردن دفع کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com