Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
sinusoidal signals
علائم سینوسی
Other Matches
legends
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legend
شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
sinusoidal
سینوسی
sinusoidal current
جریان سینوسی
sinuating
حرکت سینوسی
sine wave
موج سینوسی
sine function
تابع سینوسی
sine curve
منحنی سینوسی
sinusoidal quantity
کمیت سینوسی
sinusoidal wave
موج سینوسی
non sinusoidal wave
موج غیر سینوسی
plane sinusoidal wave
موج سینوسی صفحهای
phase of a sinusoidal quantity
فاز کمیت سینوسی
gyrus
چین سینوسی مغز
damped sinusoidal quantity
کمیت سینوسی میرنده
double amplitude peak value
مقدارحداکثر تا حداقل یک موج سینوسی
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
alternating current
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
symbols
علائم
zaph dignbats
علائم زف
epiphenomenon
علائم ثانویه
control signals
علائم کنترلی
mathematical symbols
علائم ریاضی
indication signs
علائم راهنمائی
identification signs
علائم تشخیص
hazard signs
علائم خطر
character set
مجموعه علائم
erection marks
علائم نصب
economic indicator
علائم اقتصادی
schematic symbols
علائم الگویی
sound signal
علائم صدا
supervisory signals
علائم نظارتی
symbolic table
جدول علائم
symbolic string
رشته علائم
signal transformation
ترادیسی علائم
signal regeneration
باززایی علائم
signalman
متصدی علائم
signal man
متصدی علائم
signal fidelity
وفاداری علائم
shading symbols
علائم سایهای
The symptoms ( of a disease) .
علائم بیماری
symptom
علائم مرض
symptoms
علائم مرض
facings
علائم ریاضی
facing
علائم ریاضی
number plates
پلاک علائم مشخصه
syndrome
علائم مشخصه مرض
syndromes
علائم مشخصه مرض
symptomatic
حاکی از علائم مرض
semiotic
وابسته به علائم مرض
semiotic
مکتب علائم رمزی
pictograph
نشان یا علائم تصویری
nomenclature
فهرست علائم واختصارات
semeiotic
وابسته به علائم مرض
prodrome
علائم اولیه مرض
baud rate
نسبت علائم درثانیه
semeiotic
مکتب علائم رمزی
legends
فهرست علائم واختصارات
legend
فهرست علائم واختصارات
dual intensity
تاکید علائم خاص
number plate
پلاک علائم مشخصه
tablature
نوعی علائم موسیقی
emblazonment
تزئین با نشان و علائم
staggy
دارای علائم ونشانههای نر
Road signs
علائم راهنمایی و رانندگی جاده
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
discriminated
با علائم مشخصه ممتاز کردن
sigil
علامت نجومی علائم رمزی
sign of aggregation
علائم مخصوص جمله جبری
discriminate
با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal boxes
توقف گاه متصدی علائم
discriminates
با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal box
توقف گاه متصدی علائم
epiphenomenon
علائم بعدی و ثانوی مرض
morsecode
علائم رمز تلگرافی مرس
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
symbolism
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
symbology
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
syndrome
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insignia
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
syndromes
مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insigne
علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
traffic signal
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
accidentalism
تشخیص علائم گمراه کننده مرض
Follow signs for York.
به علائم شهر یورک توجه کنید.
monitored
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
monitors
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
signalment
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
monitor
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
lights out
علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
pragmatics
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
typographies
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
sinuous weft
نخ پود زیر
[این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
flowchart text
اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
annular
وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
homeopathy
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
umbrella
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
lockjaw
قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
external symbol dictionary
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
wire matrix printer
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
flowchart template
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com