English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (9 milliseconds)
English Persian
sound signal علائم صدا
Search result with all words
facing علائم ریاضی
facings علائم ریاضی
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
typographies فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
legend فهرست علائم واختصارات
legend شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legends فهرست علائم واختصارات
legends شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
symbols علائم
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
signal box توقف گاه متصدی علائم
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
syndrome مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndrome علائم مشخصه مرض
syndromes مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
syndromes علائم مشخصه مرض
discriminate با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminated با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminates با علائم مشخصه ممتاز کردن
nomenclature فهرست علائم واختصارات
closed circuit تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
symptomatic حاکی از علائم مرض
number plate پلاک علائم مشخصه
number plates پلاک علائم مشخصه
symptom علائم مرض
symptoms علائم مرض
insignia علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
symbolism نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
accidentalism تشخیص علائم گمراه کننده مرض
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
baud rate نسبت علائم درثانیه
character set مجموعه علائم
control signals علائم کنترلی
dual intensity تاکید علائم خاص
economic indicator علائم اقتصادی
emblazonment تزئین با نشان و علائم
epiphenomenon علائم ثانویه
epiphenomenon علائم بعدی و ثانوی مرض
erection marks علائم نصب
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
flowchart template یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
hazard signs علائم خطر
identification signs علائم تشخیص
indication signs علائم راهنمائی
insigne علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
lights out علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
lockjaw قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
mathematical symbols علائم ریاضی
morsecode علائم رمز تلگرافی مرس
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
pictograph نشان یا علائم تصویری
pragmatics مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
prodrome علائم اولیه مرض
schematic symbols علائم الگویی
semeiotic مکتب علائم رمزی
semeiotic وابسته به علائم مرض
semiotic مکتب علائم رمزی
semiotic وابسته به علائم مرض
shading symbols علائم سایهای
sigil علامت نجومی علائم رمزی
sign of aggregation علائم مخصوص جمله جبری
signal fidelity وفاداری علائم
signal man متصدی علائم
signalman متصدی علائم
signal regeneration باززایی علائم
signal transformation ترادیسی علائم
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
sinusoidal signals علائم سینوسی
staggy دارای علائم ونشانههای نر
supervisory signals علائم نظارتی
symbolic string رشته علائم
symbolic table جدول علائم
symbolization استعمال علائم ونشانهای رمزی
symbology مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
tablature نوعی علائم موسیقی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
zaph dignbats علائم زف
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
Road signs علائم راهنمایی و رانندگی جاده
umbrella طرح چتر [یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com