English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English Persian
thermotropic علاقمند به گرما دماگرای
Other Matches
thermostat :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
thermostats :الت تعدیل گرما دستگاه تنظیم گرما
devoted علاقمند
fondest علاقمند
fonder علاقمند
fond علاقمند
hydrophile اب دوست علاقمند به اب
hydrophilic اب دوست علاقمند به اب
attached دلبسته علاقمند
responsive علاقمند ومتوجه
kleptomaniac علاقمند به دزدی
philoprogenitive علاقمند به اولاد
long haired علاقمند به چیزی
sweet tooth علاقمند به شیرینی
longhair علاقمند به چیزی
wedded بسیار علاقمند
amative علاقمند بامورجنسی
kleptomaniacs علاقمند به دزدی
zoophilous علاقمند به جانور
beseeching علاقمند-ازرویاشتیاقوآرزو
enamoured علاقمند و عاشقبهچیزی
zoophilic علاقمند به جانور
interest علاقمند کردن
interests علاقمند کردن
fashionmonger علاقمند به مد وسلیقه
gastronome علاقمند بغذای خوب
spelunker علاقمند به اکتشاف غار
They grew attached ( attracted) to each other. به همدیگر علاقمند شدند
heterosexual علاقمند به جنس مخالف
heterosexuals علاقمند به جنس مخالف
air minded علاقمند به فضانوردی وهوانوردی
discophile علاقمند به صفحات گرامافون
bonvivant علاقمند بزندگی خوب
jaeger علاقمند به شکار مرد شکارچی
audiophile شخص موسیقی دوست علاقمند بموسیقی
irrigationist کسیکه در مسائل وابسته به ابیاری علاقمند است
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
national educational computing conferenc جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
computer nik استفاده کننده علاقمند کامپیوترکه وقت زیادی را صرف کاربا کامپیوتر میکند
cauma گرما
isotherm خط هم گرما
radiation of heat گرما
heat گرما
heats گرما
heat loss تلف گرما
heat radiation تابش گرما
thermosphere گرما سپهر
thermal flux شار گرما
heat flux شار گرما
thermoelectric گرما برقی
I am absolutely baked. از گرما پختم
temperature درجه گرما
intensity of heat شدت گرما
heat absorbing جذب گرما
thermosphere گرما کره
heat exchange تبادل گرما
heat flow جریان گرما
hot cabinet قفسه گرما
heat transfer انتقال گرما
thermo electricity گرما برق
pyro electricity گرما برق
non conducting عایق گرما
thermoelasticity گرما کشسانی
thermal agitation voltage اثر گرما
thermal effect اثر گرما
thermal reservoir منبع گرما
thermal unit واحدسنجش گرما
thermomagnetic گرما مغناطیس
incalescent گرما گرای
incalescence گرما جویی
thermochemistry گرما شیمی
heat transmission انتقال گرما
pyromagnetic گرما- مغناطیس
btu واحدبریتانیایی گرما
thermal مربوط به گرما
radiator گرما افکن
melted از گرما سوختن
thermometers گرما سنج
heat گرما حرارت
adiabatic عایق گرما
thermometer گرما سنج
convection انتقال گرما
calorification پیدایش گرما
radiators گرما تاب
heats گرما حرارت
radiators گرما افکن
cold is merely privative گرما نیست
radiator گرما تاب
temperatures درجه گرما
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
temperature independent paranagnetism پارامغناطیس گرما مستقل
thermotropism حساسیت نسبت به گرما
swelter از گرما بیحال شدن
sweltered از گرما بیحال شدن
radiator بیرون دهنده گرما
swelters از گرما بیحال شدن
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
she cannot bear heat طاقت گرما را ندارد
she cannot bear heat تاب گرما رانمیاورد
thermoforming شکل دادن با گرما
therm حمام عمومی گرما
therms واحد گرما حمام
therms حمام عمومی گرما
warmth تعادل گرما ملایمت
thermoelectric effect اثر گرما- برق
to resist heat تاب گرما اوردن
to evolve heat گرما بیرون دادن
thermotaxis تحرک در اثر گرما
thermonuclear reaction واکنش گرما- هستهای
thermolytic وابسته به تحلیل گرما
therm واحد گرما حمام
radiators بیرون دهنده گرما
hot shorteness شکنندگی حاصل از گرما
chinical t. گرما سنج طبی
calory واحد سنجس گرما
heat fast paint رنگ مقاوم گرما
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
cooling water thermometer گرما سنج اب سرد
british thermal unit واحد بریتانیایی گرما
b.t.u. واحد بریتانیایی گرما
heat flux density چگالی شار گرما
fehrenheit thermometer گرما سنج فارنهایت
calories واحد سنجس گرما
baking enamel لعاب دادن با گرما
diathermacy خاصیت هدایت گرما
heat stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
heat-stroke گرماگرفتگی غش در اثر گرما
mechanical equivalent of heat هم ارز مکانیکی گرما
calorie واحد سنجس گرما
conductibility of heat قابلیت هدایت گرما گرمارسانی
convectors جسم انتقال دهنده گرما
stew خیس عرق شدن [در گرما]
convector جسم انتقال دهنده گرما
warm spot اندامها و مراکزاحساس گرما در پوست
thermolytic وابسته به تجزیه در اثر گرما
heater بخاری دستگاه تولید گرما
heat radiates from the stove گرما ازبخاری متشعشع میشود
thermographic وابسته به گرما سنجی یادمانگاری
calories واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
heaters بخاری دستگاه تولید گرما
calorie واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
electricity مین نور یا گرما یا نیرو
register ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registers ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
registering ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
thermostat تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
epicritic تمیز دهنده گرما وسرما حساس بسرماوگرما
thermostats تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
In the heat of the moment <idiom> [در گرما گرم کار] [بحث ومجادله لفظی]
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
thermostatics اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
material theory of heat پندار مادیت نسبت بگرما تصور اینکه گرما ماده است
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cracking وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
stirling cycle سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد
thermodynamics علم مربوط به تبادل کار وحرارت و جریان گرما وتغییر دما بویژه در سیالات متحرک
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
electrosensitive کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
conductance رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com