English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
trade mark علامت بازرگانی
Search result with all words
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
Other Matches
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
trade بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
commerce بازرگانی
merchantry بازرگانی
traded بازرگانی
emporetic بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
mercantile بازرگانی
business <adj.> بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
trading بازرگانی
commercial بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
trade deficit کسری بازرگانی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
businesses موسسه بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
volume of trade حجم بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
idiograph نشان بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
business موسسه بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
trade unions اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
bill exchange برات بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
merchant marine ناوگان بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
businesses کسب و کار بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
business transaction داد و ستد بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
broker واسطه معاملات بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
symptoms علامت
brand علامت
symptom علامت
branding علامت
brands علامت
signal generator علامت زا
signum علامت
stripes علامت
stripe علامت
symptomless بی علامت
unsigned بی علامت
presage علامت
presaged علامت
presages علامت
presaging علامت
marks علامت
indicium علامت
fog signal علامت مه
differentia علامت
codes and codification علامت
caret علامت
designation علامت
designations علامت
apostrophize علامت
impresa علامت
insignia علامت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com