Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
end mark
علامت بی پایان
Other Matches
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
terminate
پایان دادن پایان یافتن
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
illmitable
بی پایان
illimitable
بی پایان
hexapod
شش پایان
finallist
پایان رس
limit
پایان
bourne
پایان
decapoda
ده پایان
finish line
خط پایان
end line
خط پایان
end all
پایان
conclusions
پایان
out
<adv.>
پایان
windup
پایان
initiator terminator
پایان ده
to sit out
تا پایان
eternities
بی پایان
eternity
بی پایان
finality
پایان
conclusion
پایان
abysm
بی پایان
abysses
بی پایان
point
پایان
finishes
پایان
finish
پایان
endings
پایان
ending
پایان
incessant
پی در پی بی پایان
unfinished
بی پایان
inconclusive
بی پایان
unending
بی پایان
never-ending
بی پایان
never ending
بی پایان
interminate
بی پایان
endless
بی پایان
close
پایان
closer
پایان
abyss
بی پایان
unbound
بی پایان
cessation
پایان
ends
پایان
ended
پایان
end
پایان
termination
پایان
closest
پایان
closes
پایان
finis
پایان
forever
بی پایان
infinite time
بی پایان
immortality
بی پایان
eternality
بی پایان
eternity
بی پایان
perpetuity
بی پایان
periods
پایان
sempiternity
بی پایان
issue
[outcome]
پایان
period
پایان
aeon
بی پایان
fruition
پایان
foreverness
بی پایان
ended
پایان یک دور
tape
نوار خط پایان
ends
پایان یک دور
buzzer
زنگ پایان
buzzers
زنگ پایان
terminating
پایان بخش
taped
نوار خط پایان
tapes
نوار خط پایان
fineless
بی پایان کردن
eoj
پایان کارob
eof
پایان فایل
eob
پایان یک بلوک
endnote
پایان مدرک
endless loop
حلقه بی پایان
end of block
پایان یک بلوک
over-
پایان یافتن
finitude
پایان پذیری
over
پایان یافتن
dissertation
پایان نامه
end
پایان یک دور
Finifugal
<adj.>
تنفر از پایان
sustainable energy
انرژی بی پایان
endless
بدون پایان
theses
پایان نامه
thesis
پایان نامه
atrocious
با شرارت بی پایان
unceasing
پایان ناپذیر
to turn out
به پایان رسیدن
termination
پایان دهی
interminable
پایان ناپذیر
dissertations
پایان نامه
termination
پایان یابی
sequels
نتیجه پایان
sequel
نتیجه پایان
terminating
پایان دار
past
پایان یافته
eternal
بی پایان دائمی
finishes
پایان مسابقه
finish
پایان مسابقه
irredeemable
پایان ناپذیر
gastropod
شکم پایان
to bring to an end
به پایان رساندن
Over and out!
پایان اعلان !
terminuse ad quem
نقطه پایان
termination date
تاریخ پایان
terminable
پایان یافتنی
teleology
پایان شناسی
teleologist
پایان شناس
surcease
پایان استراحت
subjunction
افزایش در پایان
sign off
پایان دادن به
rhizopod
ریشه پایان
to see through
به پایان رساندن
to come to a end
به پایان رسیدن
to see out
به پایان رساندن
turn out
<idiom>
نتیجه ،پایان
time out
<idiom>
پایان وقت
run out (of something)
<idiom>
به پایان رساندن
follow through
<idiom>
به پایان رساندن
do away with
<idiom>
به پایان رساندن
year-end
سال پایان
year-end
پایان سال
It's over.
به پایان رسید.
wind up
پایان دادن
wind up
پایان یافتن
placing judge
داور خط پایان
jikan
پایان وقت
get through
به پایان رساندن
interminableness
پایان ناپذیری
abend
پایان غیرعادی
inexhaustibility
پایان نا پذیری
to get oven
به پایان رساندن
to go through with
به پایان رساندن
come off
پایان مسابقه
get over
به پایان رساندن
harvest home
پایان درو
godspeed
پایان انجام
myriapoda
هزار پایان
Over and out!
پایان خبر !
get done with
به پایان رساندن
last a
دم اخر پایان
conclusions
پایان یک چیز
on side
پایان بازی
omniscience
دانش بی پایان
ominscience
دانش بی پایان
normal termination
پایان عادی
conclusion
پایان یک چیز
year-end
وابسته به پایان سال
come to nothing
<idiom>
باشکست به پایان رسیدن
dash off
<idiom>
سریعا به پایان رساندن
get through
به پایان رساندن گذراندن
lift a blockade
محاصره را پایان دادن
raw deal
<idiom>
آخر خط ،پایان هستی
exit interview
مصاحبه پایان خدمت
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
finish yarn
نوار پایان مسابقه
make short work of something
<idiom>
[به سرعت به پایان رساندن]
on end
<idiom>
بنظر به پایان رسیده
finish tape
نوار پایان مسابقه
and there an end.
و پایان وجود دارد.
full point
نقطه پایان جمله
terminating symbol
نماد پایان بخش
teleologic
وابسته به پایان شناسی
sit out
تا پایان چیزی نشستن
postseason
بعد از پایان فصل
postlude
قطعه موسیقی پایان
d. certificate
ورقه پایان خدمت
point fund
پاداش پایان فصل
zazen
پایان استراحت نشسته
grallatorial
وابسته به دراز پایان
i am through with my work
کارم به پایان رسید
to be over something
به پایان رسیدن چیزی
to sing out
با اوازبه پایان رساندن
post fix
در پایان واژه چسباندن
terminals
واقع در نوک پایان
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
continuous
بدون پایان یابدون قط عی
chute
دالان پایان دوصحرانوردی
crash
پایان عملیات کامپیوتر
interminably
بطور پایان ناپذیر
crashingly
پایان عملیات کامپیوتر
crashed
پایان عملیات کامپیوتر
periods
نقطه پایان جمله
crashes
پایان عملیات کامپیوتر
chutes
دالان پایان دوصحرانوردی
period
نقطه پایان جمله
terminal
واقع در نوک پایان
crashing
پایان عملیات کامپیوتر
to draw to a close
به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
night-watchmen
توپزن پایان مسابقه کریکت
play offs
مسابقههای حذفی پایان فصل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com