English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (23 milliseconds)
English Persian
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
Other Matches
deer dog تازی سگ شکاری
staghound تازی شکاری
beagles تازی شکاری پاکوتاه
beagle تازی شکاری پاکوتاه
exclaiming ازروی تعجب فریاد زدن
exclaimed ازروی تعجب فریاد زدن
exclaims ازروی تعجب فریاد زدن
exclaim ازروی تعجب فریاد زدن
hoick فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
wowed فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wows فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
to break forth in to joy از خوشی فریاد کردن
to shout for joy از خوشی فریاد زدن
jobilate شادی کردن از خوشی فریاد زدن
ha علامت تعجب
note of a علامت تعجب
faugh علامت تعجب
exclamation mark علامت تعجب
exclamation points علامت تعجب
exclamation point علامت تعجب
zooks علامت تعجب
harrier تازی مخصوص شکارخرگوش
foxhound تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds تازی مخصوص شکار روباه
exclamation علامت تعجب حرف ندا
exclamations علامت تعجب حرف ندا
bah علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
saluke سگ شکاری بویی تازی بویی
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
marque علامت مخصوص
Holy moly! <idiom> اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
red carpet علامت پذیرایی مخصوص
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
gollies حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
golly حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
ideograph امضاء یا علامت مخصوص شخص
state flower گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
hunting horn بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
gap marker علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
Good grief! <idiom> این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
tailor's chalk گچ یا صابون خیاطی مخصوص علامت گذاری روی پارچه
trading stamp تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
mark وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
marks وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
fools paradise خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
subliminal غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
limen کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
subliminally غیر کافی برای ایجاد تحریک عصبی یا احساس
waff اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
ink مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
comma علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
hyphens علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
commas علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
hyphen علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
verifier وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
help کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
helps کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
fibre ribbon ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
helped کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
responses فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
response فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
blip علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
packages برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
package برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
server کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد
gaiting strap تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
mac کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
packaged برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص
macs کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
envelope چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
labeling چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
envelopes چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس روی پاکت نامه
label چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
labels چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
labelled چاپگر مخصوص برای چاپ آدرس ها روی برچسبهای متمادی
burn in علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
claim frame فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
ablegate مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
markers علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
hybrid circuit ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
to rough a horse's shoes میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
zones ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
particular lien حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
key قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
jukebox جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
jukeboxes جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
signature کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signatures کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
multiplication علامت نوشته شده یا چاپ شده x برای نمایش ضرب دو عدد
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
storage TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
greyhounds تازی
greyhound تازی
deer hound تازی
canes venatici تازی ها
hounds سگ تازی
canum venaticorum تازی ها
stag hound تازی
wolf hound سگ تازی
grey hound تازی
hounding تازی
hounds تازی
Arab تازی
hound تازی
Arabs تازی
Arabic تازی
hound سگ تازی
hounding سگ تازی
buckhound تازی
hounded سگ تازی
hounded تازی
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
spotting charge خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
brach تازی مانند
huntsman تازی دار
sleuthhound تازی بویی
lyam hound تازی بویی
huntsmen تازی دار
greyhound نوعی تازی
greyhounds نوعی تازی
alpha canes venaticorum الفا- تازی ها
lyme hound تازی بویی
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
life the hound <idiom> زندگی مثل سگ تازی
wolf hound تازی درشت اندام
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
totalitarian وابسته بحکومت یکه تازی
to ride to hounds با تازی شکار روباه کردن
to rid to hounds با تازی شکار روباه کردن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
admiration تعجب
surprises تعجب
wonder تعجب
wonderment تعجب
wonders تعجب
wondered تعجب
wondering تعجب
surprise تعجب
surprize تعجب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com