Dictiornary-Farsi | علامت ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
brand name	علامت ساخت
brand names	علامت ساخت


Other Matches

work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
structures	ساخت
structuring	ساخت
structure	ساخت
compositions	ساخت
form	ساخت
formed	ساخت
forms	ساخت
manufacturing	ساخت
composition	ساخت
syntheses	ساخت
synthesis	ساخت
workmanship	ساخت
texture	ساخت
design	ساخت
textures	ساخت
conformation	ساخت
substandard	بد ساخت
invenit	ساخت
fecit	ساخت
formation	ساخت
manufactory	ساخت
make up	ساخت
designs	ساخت
performance	ساخت
manufacture	ساخت
manufactured	ساخت
manufactures	ساخت
performances	ساخت
unstructured	بی ساخت
fabrication	ساخت
habitus	ساخت
built	ساخت
constructions	ساخت
generations	ساخت
make-up	ساخت
making	ساخت
construction	ساخت
generation	ساخت
confections	ترکیب ساخت
factory order	سفارش ساخت
family structure	ساخت خانواده
field strcture	ساخت میدانی
tree structure	ساخت درختی
file structure	ساخت پرونده
confection	ترکیب ساخت
new built	تازه ساخت
deep structure	ژرف ساخت
tectonic	زمین ساخت
tectonics	زمین ساخت
well made	خوش ساخت
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
structuralist	ساخت گرای
structuralists	ساخت گرای
dynamic structure	ساخت پویا
manufacturing	صنعت ساخت
static structure	ساخت ایستا
social strcture	ساخت اجتماعی
simple structure	ساخت ساده
manufacturing cost	هزینه ساخت
manufacture process	فراگرد ساخت
manufacture process	فرایند ساخت
manufacture cost	ارزش ساخت
building blocks	کنده ساخت
building block	کنده ساخت
machine made	ساخت ماشین
group structure	ساخت گروهی
home made	ساخت بومی
home made	ساخت داخلی
graft	ساخت وپاخت
grafted	ساخت وپاخت
grafts	ساخت وپاخت
infra structure	زیر ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacturing process	پویش ساخت
market structure	ساخت بازار
formatio reticularis	ساخت شبکهای
reticular formation	ساخت شبکهای
prototyping	ساخت یک نمونه
program structure	ساخت برنامه
production time	زمان ساخت
production cost	ارزش ساخت
production process	روند ساخت
power structure	ساخت قدرت
population structure	ساخت جمعیت
phrase structure	با ساخت عبارتی
personality structure	ساخت شخصیت
perceptual structure	ساخت ادراکی
newmade	تازه ساخت
new buit	تازه ساخت
mental structure	ساخت ذهنی
homemade	ساخت میهن
reconstituting	تجدید ساخت
affect structure	ساخت عاطفه
elaborating	ساخت استاد
reconstituted	تجدید ساخت
structure	ساختار ساخت
productions	ارائه ساخت
structures	ساختار ساخت
production	ارائه ساخت
structuring	ساختار ساخت
man made	ساخت بشر
man-made	ساخت بشر
rebuild	تجدید ساخت
reconstitute	تجدید ساخت
shop	محل ساخت
shopped	محل ساخت
shops	محل ساخت
assembly	نصب ساخت
collusion	ساخت وپاخت
collusion	ساخت و پاخت
home-made	ساخت میهن
structuralism	ساخت گرایی
reconstitutes	تجدید ساخت
rebuilds	تجدید ساخت
elaborates	ساخت استاد
elaborated	ساخت استاد
elaborate	ساخت استاد
latent structure	ساخت نهفته
block structured	با ساخت کندهای
make	رسیدن به ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
make	ساختمان ساخت
class structure	ساخت طبقاتی
workmanship	کار ساخت
control structure	ساخت کنترل
covin	ساخت وپاخت
covinous	ساخت وپاختی
design and construction	طراحی و ساخت
data structure	ساخت داده ها
structured	دارای ساخت
structured	ساخت یافته
makes	رسیدن به ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
makes	ساخت ترکیب
american make	ساخت امریکایی
block structure	ساخت کندهای
makes	ساختمان ساخت
make	ساخت ترکیب
agro industry	کشت و ساخت
construct	ایجاد کردن ساخت
production	عمل اوری ساخت
development order	دستور ساخت اماد
he betray himself	او خودرا رسوا ساخت
production	کنترل ساخت یک محصول
colluding	ساخت وپاخت کردن
productions	سرعت ساخت محصول
production	سرعت ساخت محصول
productions	عمل اوری ساخت
colludes	ساخت وپاخت کردن
glandulation	ترکیب و ساخت غدد
collude	ساخت وپاخت کردن
productions	کنترل ساخت یک محصول
colluded	ساخت وپاخت کردن
claybrick	آجر [ساخت و ساختمان]
style	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
design	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
manufactures	عمل اوردن ساخت
manufactured	عمل اوردن ساخت
manufacture	عمل اوردن ساخت
brick	آجر [ساخت و ساختمان]
clinker	آجر [ساخت و ساختمان]
constructed	ایجاد کردن ساخت
constructing	ایجاد کردن ساخت
constructs	ایجاد کردن ساخت
clay brick	آجر [ساخت و ساختمان]
brick-bat	آجر [ساخت و ساختمان]
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
structured english	انگلیسی ساخت یافته
structural psychology	روانشناسی ساخت گرا
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
man made wealth	ثروت ساخت بشر
man made goods	کالاهای ساخت بشر
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
it occasioned his death	مرگ اورافراهم ساخت
structured interview	مصاحبه ساخت دار
Intel	بیتی ساخت intel
the lord will provide	خداوسیله خواهد ساخت
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
fabrication	ساختمان طرز ساخت
shovel	بیل [ابزار] [ساخت و ساختمان]
barrow [wheelbarrow]	فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
weheelbarrow	فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
weheelbarrow	فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
productions	ساخت مواد برای فروش
barrow [wheelbarrow]	فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel barrow	فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
devises	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
devising	برنامه ریزی یا ساخت یک سیستم
construction costs	هزینه های ساخت و ساز