Dictiornary-Farsi | علامت شاخص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (11 milliseconds)

English	Persian
index mark	علامت شاخص


Search result with all words

beach marker	علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
bench mark	شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
drift float	علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
Other Matches

von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
ideal index	شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
markers	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker	تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index	شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator	شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
indexed sequential file	پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
dial	شاخص
dials	شاخص
dialed	شاخص
critical	شاخص
level rod	شاخص
indicator	شاخص
index number	شاخص
dialled	شاخص
tyupical	شاخص
indexed	شاخص
index	شاخص
indexes	خط شاخص
indexes	شاخص
indexed	خط شاخص
index	خط شاخص
aiming post	شاخص
gnomon	شاخص
scale	شاخص
cephalic index	شاخص سر
indicative	شاخص
roughness index	شاخص زبری
aiming post sleeve	غلاف شاخص
critical region	ناحیه شاخص
critical ratio	بهر شاخص
critical period	دوره شاخص
range indicator	شاخص مسافت
cross index	شاخص متقابل
difficulty index	شاخص دشواری
aiming stake	شاخص کوچک
tidal bench mark	شاخص جزر و مد
aiming post sleeve	روپوش شاخص
toughness index	شاخص نرمی
price index	شاخص قیمت
production index	شاخص تولید
system catalog	پرونده شاخص
statistics	شاخص امار
bench mark	شاخص مبداء
characteristic roots	ریشههای شاخص
index	فهرست شاخص
compression index	شاخص فشارپذیری
indexes	فهرست شاخص
indexed	فهرست شاخص
cost indexes	شاخص هزینه
sundial	شاخص افتاب
sundials	شاخص افتاب
cranial index	شاخص جمجمه
retention index	شاخص بازداری
bain index	شاخص بین
sysctlg	پرونده شاخص
readability index	شاخص خوانایی
characteristic curve	منحنی شاخص
holotype	نمونه شاخص
characteristic equation	معادلههای شاخص
wage index	شاخص دستمزد
indicator gate	دریچه شاخص
indicator electrode	الکترود شاخص
gnomonics	فن شاخص سازی
critical values	مقادیر شاخص
weight index	شاخص موزون
aiming light	چراغ شاخص
indexing	شاخص گذاری
index register	ثبات شاخص
active index	شاخص فعال
index of absorption	شاخص جذب
index of correlation	شاخص همبستگی
group index	شاخص گروه
index number	عدد شاخص
index hole	سوراخ شاخص
vital index	شاخص حیاتی
gnomonic	وابسته به شاخص
economic indicator	شاخص اقتصادی
indicator	نمایشگر شاخص
oddsmaker	بازیگر شاخص
economic index	شاخص اقتصادی
discrimination index	شاخص افتراق
indicator	شاخص اندازه
polarity indicator	شاخص قطب
position indicator	شاخص نماها
number index	شاخص عددی
neon indicator	شاخص نئونی
aiming post light	چراغ شاخص
validity index	شاخص اعتبار
levelling staff	شاخص تراز
gnomon	شاخص شرعیات
seasonal index	شاخص فصلی
general index	شاخص کلی
absorption index	شاخص جذب
respiratory exchange index	شاخص بهره تنفسی
air pollution index	شاخص الودگی هوا
array index number	عدد شاخص ارایه
beach flag	پرچم شاخص اسکله
characteristic expansion time	زمان شاخص انبساط
pre indexing	شاخص گذاری قبلی
post indexing	شاخص گذاری بعدی
symbol	رمز اشاره شاخص
map index	فهرست شاخص نقشه ها
isoheyt	خط شاخص نقاط هم باران
indexed array	ارایه شاخص دار
indexed address	آدرس شاخص دار
index of real wages	شاخص دستمزدهای واقعی
index of multiple correlation	شاخص همبستگی چندگانه
producer price index	شاخص قیمت تولیدی
laspeyres price index	شاخص قیمت لاسپیرز
colminator	دوربین شاخص توپ
construction cost index	شاخص هزینه ساختمانی
cost of living index	شاخص هزینه زندگی
critical incidents technique	شیوه رویدادهای شاخص
renewal index	شاخص قابل تجدید
range markers	چراغ شاخص مسیر
indexed list	لیست شاخص دار
index of industrial production	شاخص تولید صنعتی
to turn the scales	عامل شاخص بودن
to be the clincher	عامل شاخص بودن
activity designator	شاخص فعالیت یکان یا قسمت
consumer price index	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consistency index	شاخص تغییر شکل پذیری
index of retail prices	شاخص قیمتهای خرده فروشی
cff	بسامد شاخص در سوسو زدن
index of wholesale prices	شاخص قیمتهای عمده فروشی
critical flicker frequency	بسامد شاخص در سوسو زدن
plimsoll mark	خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
index of consumer prices	شاخص قیمت کالاهای مصرفی
wholesale price index	شاخص قیمت عمده فروشی
gates opening indicator	شاخص باز شدن دریچه ها
tidemark	میله شاخص جزر ومد
tidemarks	میله شاخص جزر ومد
randie branching index	شاخص شاخه زنی رندیچ
annual efficiency index	شاخص کارایی سالانه خدمتی
index linked insurance	بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
index addressing	نشان دهی شاخص دار
index fossil	سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
pathognomonic	وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
indexed sequential access method	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
range marker	شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
paasche price index	شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
index number	مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
basic indexed sequential acess method	روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
liquid crystal bar graph panel indicator	شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
compliance index	شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
lumber's line	خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
role indicator	نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
local color	رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
kwic	روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
hypercard	نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
marks	علامت
token	علامت
symbol	علامت
signal	علامت
bullet	یک علامت
mark	علامت
bullets	یک علامت
badge	علامت
badges	علامت
indicium	علامت
unsigned	بی علامت
tokens	علامت
impresa	علامت
symptoms	علامت
brand	علامت
branding	علامت
caret	علامت
brands	علامت
insignia	علامت
designation	علامت
designations	علامت
apostrophize	علامت
marine code	علامت
symptom	علامت
tag	علامت
codes and codification	علامت
fog signal	علامت مه
presage	علامت
presaged	علامت
presages	علامت
presaging	علامت
differentia	علامت
characters	علامت
character	علامت
stripe	علامت
stripes	علامت
tags	علامت
code	علامت
emblems	علامت
banner	علامت
emblem	علامت
ticked	علامت
signalled	علامت