Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (26 milliseconds)
English
Persian
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
Other Matches
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
classification
طبقه بندی پیام
classifications
طبقه بندی پیام
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
divisions
طبقه بندی
grading
طبقه بندی
taxonomies
طبقه بندی
denomination
طبقه بندی
assortments
طبقه بندی
assortment
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
low grade
کم طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
division
طبقه بندی
typification
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
sorting
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
bracket
طبقه بندی
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
aggroup
طبقه بندی کردن
taxonomist
متخصص طبقه بندی
service rating
طبقه بندی پرسنلی
suborder
طبقه بندی فرعی
secret
طبقه بندی سری
unclassified
طبقه بندی نشده
nosology
طبقه بندی بیماریها
to categorize
طبقه بندی کردن
route classification
طبقه بندی جاده ها
rug classification
طبقه بندی فرش
job classification
طبقه بندی شغل
job classification
طبقه بندی شغلی
budget classification
طبقه بندی بودجه
unclassified
بدون طبقه بندی
secrets
طبقه بندی سری
zootaxy
طبقه بندی جانوران
categorising
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
categorized
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
classificatory
مربوط به طبقه بندی
classification of soil
طبقه بندی خاک
accounting classification
طبقه بندی حساب
graduate
طبقه بندی کردن
standardization
همگونی طبقه بندی
categorised
طبقه بندی کردن
categorises
طبقه بندی کردن
graduating
طبقه بندی کردن
systemize
طبقه بندی کردن
speed rate increment
طبقه بندی سرعت
graduates
طبقه بندی کردن
pigeonhole
طبقه بندی کردن
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
classified
طبقه بندی شده
classifies
طبقه بندی کردن
classifiable
قابل طبقه بندی
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
harmonic division
طبقه بندی متناسب
market grades and grading
طبقه بندی بازار
classifying
طبقه بندی کردن
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
map classification
طبقه بندی نقشه ها
classification chart
نمودار طبقه بندی
classification of aggregate
طبقه بندی خاکدانه ها
soil class
طبقه بندی خاک
layers
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
layer
طبقه بندی کردن
classed
طبقه بندی کردن رده
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items
اماد طبقه بندی شده
classes
طبقه بندی کردن رده
classified items
اقلام طبقه بندی شده
classified material
مدارک طبقه بندی شده
classing
طبقه بندی کردن رده
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
class
طبقه بندی کردن رده
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
topsecret
طبقه بندی به کلی سری
glossography
طبقه بندی و شرح زبانها
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
systematist
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
accountable cryptomaterial
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
international classification of
طبقه بندی بین المللی بیماریها
classification yard line
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
age grouping
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
message queuing
صف بندی پیام
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
management coding
سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
stockinette
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
stockinet
پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
kraft
کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
stratify
طبقه طبقه کردن
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
macs
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
mac
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
pontoar
نوعی کرجی برای پل بندی کلک
stripped
علامت گذاری شده بسته بندی شده
espalier
چوب بندی برای تربیت نهال میوه
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
reseau
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
Manchester coding
و نیمه دوم برای سیگنال زمان بندی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com