Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
sigil	علامت نجومی علائم رمزی
Other Matches
semeiotic	مکتب علائم رمزی
semiotic	مکتب علائم رمزی
symbolization	استعمال علائم ونشانهای رمزی
symbolism	نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
symbology	مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
monitor	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors	به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
typography	فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typographies	فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
tokens	معجزه علامت رمزی
token	معجزه علامت رمزی
which transponder	علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
token	کلمه رمزی علامت مشخصه
tokens	کلمه رمزی علامت مشخصه
wire matrix printer	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
authentication code	سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
codress	نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
celestial precomputation	محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
equation of time	خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
azimuth circle	قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
legend	شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legends	شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
cyphers	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher	رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
symbol	اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol	علامت ترسیمی علامت فرمولی
astronomical	نجومی
astronomic	نجومی
astrologic	نجومی
celestial	نجومی
characters	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character	نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
equinox	استوای نجومی
sidreal year	سال نجومی
first light	افق نجومی
astronomical unit	واحد نجومی
sidereal day	روز نجومی
astronomic observation	دیدبانی نجومی
sidereal angle	زاویه نجومی
ephemeris time	زمان نجومی
astronomical constants	ثابتهای نجومی
astronomical triangle	مثلث نجومی
sidereal time	زمان نجومی
siderial day	روز نجومی
radio telescopes	رادیوی نجومی
radio telescope	رادیوی نجومی
telescopes	دوربین نجومی
telescope	دوربین نجومی
ephemeris	تقویم نجومی
celestial horizon	افق نجومی
address calendar	تقویم نجومی
celestial equator	استوای نجومی
astro	نجومی فلکی
year	سال نجومی
almanach	تقویم نجومی
planetary	ستارهای نجومی
celestial navigation	ناوبری نجومی
astrophysics	فیزیک نجومی
celestial sphere	کره نجومی
astro altitude	ارتفاع نجومی
ephermeris	تقویم نجومی
azimuth	سمت نجومی
sidereal time	وقت نجومی
zaph dignbats	علائم زف
symbols	علائم
sidereal hour angle	زاویه ساعتی نجومی
gyro compass	قطب نمای نجومی
greenwich sidereal time	زمان نجومی گرینویچ
reticle	شبکه دوربین نجومی
equinoctial	مربوط به استوای نجومی
astrophysicist	متخصص فیزیک نجومی
siderial	وابسته به ثوابت نجومی
sidereal	وابسته به ثوابت نجومی
sidereal period	دوره تناوب نجومی
astronomical twilight	شفق و فلق نجومی
astrophysics	فیزیک نجومی استروفیزیک
telescopic	وابسته بدوربین نجومی
astro compass	قطب نمای نجومی
astro tracker	تعقیب کننده نجومی
astronomical twilight	تاریک وروشن نجومی
astrophysical	منسوب به فیزیک نجومی
astronomic station	ایستگاه دیدبانی نجومی
erection marks	علائم نصب
sound signal	علائم صدا
The symptoms ( of a disease) .	علائم بیماری
character set	مجموعه علائم
symptom	علائم مرض
facings	علائم ریاضی
facing	علائم ریاضی
control signals	علائم کنترلی
hazard signs	علائم خطر
indication signs	علائم راهنمائی
economic indicator	علائم اقتصادی
identification signs	علائم تشخیص
epiphenomenon	علائم ثانویه
mathematical symbols	علائم ریاضی
symptoms	علائم مرض
schematic symbols	علائم الگویی
signal transformation	ترادیسی علائم
shading symbols	علائم سایهای
signal regeneration	باززایی علائم
signalman	متصدی علائم
supervisory signals	علائم نظارتی
symbolic string	رشته علائم
signal man	متصدی علائم
symbolic table	جدول علائم
signal fidelity	وفاداری علائم
sinusoidal signals	علائم سینوسی
astro tracker	وسیله ناوبری خودکار نجومی
azimuth angle	زاویه گرای نجومی هواپیما
gyro angle	زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
telescopist	متخصص استعمال دوربینهای نجومی
azimuth	گرای نجومی راس القدم
cryptically	رمزی
cryptic	رمزی
allegorical	رمزی
coded	رمزی
figurative	رمزی
mystic	رمزی
occult	رمزی
allegoric	رمزی
encoded	رمزی
allusive	رمزی
furtive	رمزی
backstairs	رمزی
mystics	رمزی
emblematical	رمزی
enigmatical	رمزی
emblematic	رمزی
symbolic	رمزی
in petto	رمزی
symbolically	رمزی
runic	رمزی
monogrammatic	رمزی
symptomatic	حاکی از علائم مرض
syndrome	علائم مشخصه مرض
number plates	پلاک علائم مشخصه
dual intensity	تاکید علائم خاص
number plate	پلاک علائم مشخصه
syndromes	علائم مشخصه مرض
pictograph	نشان یا علائم تصویری
prodrome	علائم اولیه مرض
tablature	نوعی علائم موسیقی
staggy	دارای علائم ونشانههای نر
baud rate	نسبت علائم درثانیه
semeiotic	وابسته به علائم مرض
legends	فهرست علائم واختصارات
legend	فهرست علائم واختصارات
emblazonment	تزئین با نشان و علائم
nomenclature	فهرست علائم واختصارات
semiotic	وابسته به علائم مرض
predominates	دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating	دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate	دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated	دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
code words	کلمات رمزی
encoded	رمزی شده
encode	رمزی کردن
mystifying	رمزی کردن
watchword	کلمه رمزی
formula	قاعده رمزی
coded character	دخشه رمزی
formal logic	منطق رمزی
esoteric	رمزی درونی
code word	کلمات رمزی
codification	رمزی کردن
symbolic logic	منطق رمزی
watchwords	کلمه رمزی
puzzle lock	قفل رمزی
mystifies	رمزی کردن
mystified	رمزی کردن
figurative	رمزی کنایهای
mystify	رمزی کردن
code	رمزی کردن
symbolic	رمزی اشاری
occult	سری رمزی
mystic participation	اشتراک رمزی
formulae	قاعده رمزی
encodes	رمزی کردن
formulas	قاعده رمزی
cryptocorrespondence	مکاتبات رمزی
cryptogram	نوشته رمزی
cryptograph	نوشته رمزی
undercover	رمزی جاسوس
symbolically	رمزی اشاری
mystic sense	معنی رمزی
discriminated	با علائم مشخصه ممتاز کردن
sign of aggregation	علائم مخصوص جمله جبری
discriminate	با علائم مشخصه ممتاز کردن
signal box	توقف گاه متصدی علائم
discriminates	با علائم مشخصه ممتاز کردن
morsecode	علائم رمز تلگرافی مرس
signal boxes	توقف گاه متصدی علائم
Road signs	علائم راهنمایی و رانندگی جاده
epiphenomenon	علائم بعدی و ثانوی مرض
accent mark	یکی از علائم تکیه در موسیقی
bingo	علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
ephermeris	جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com