| Total search result: 212 (11 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| slashed zero |
علامت نوشته یا چاپ شده |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| plus |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| multiplication |
علامت نوشته شده یا چاپ شده x برای نمایش ضرب دو عدد |
| sick |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |
| sickest |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن |
| plus sign |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| plus signs |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| minus sign |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| minus signs |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| minus |
علامت چاپ شده یا نوشته شده |
| sic |
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده |
| soft sector |
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود |
| Other Matches |
|
| symbol |
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی |
| symbol |
علامت ترسیمی علامت فرمولی |
| character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| orphans |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| orphaned |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| orphan |
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود |
| bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
| letter |
نوشته |
| opus |
نوشته |
| paper work |
نوشته |
| papeteries |
نوشته |
| letters |
نوشته |
| depositions |
نوشته |
| deposition |
نوشته |
| scrip |
نوشته |
| epigraph |
نوشته |
inscription |
نوشته |
| record |
نوشته |
| writs |
نوشته |
| writ |
نوشته |
| inscriptions |
نوشته |
| opuses |
نوشته |
| text |
نوشته |
| texts |
نوشته |
| manuscript |
نوشته |
| manuscripts |
نوشته |
| cryptogram |
نوشته رمزی |
| hierogram |
نوشته قدس |
| writing |
نوشته نوشتجات |
| writings |
نوشته نوشتجات |
| cryptograph |
نوشته رمزی |
| it is written that |
نوشته اندکه |
| pseudograph |
نوشته جعلی |
| ancient manuscript |
نوشته قدیمی |
| hand writing |
دست نوشته |
| handwriting |
دست نوشته |
| callout |
نوشته راهنما |
| petroglyph |
سنگ نوشته |
| petrograph |
سنگ نوشته |
| written |
نوشته شده |
| manuscript |
دست نوشته |
| chirograph |
دست نوشته |
| repetitive letter |
نوشته شده است |
| packaged software |
بسته پیش نوشته |
| applications |
معمولا به صورت نوشته |
| application |
معمولا به صورت نوشته |
| triglot |
به سه زبان نوشته شده |
| erotica |
نوشته ها واصطلاحات عاشقانه |
| inscriptions |
نقش نوشته خطی |
| overwrite |
نوشته داده در محلی |
| pornography |
نوشته شهوت انگیز |
inscription |
نقش نوشته خطی |
| graphically |
بطور نوشته یا منقوش |
| psychogram |
پیام نوشته روح |
| letter press |
نوشته وابسته به عکسها |
| opusculum |
اثریا نوشته بی اهمیت |
| scroll |
نوشته یافهرست طولانی |
| scrolls |
نوشته یافهرست طولانی |
cartouche |
لوح نوشته مزین |
| it is written that |
نوشته شده است که |
| number |
عدد نوشته شده |
| numbers |
عدد نوشته شده |
| numerals |
عدد نوشته شده و.. |
| pornograph |
نوشته ها و عکسهای رکیک |
| poison pen |
نوشته غرض الود |
| numeral |
عدد نوشته شده و.. |
| imperscriptible |
فاقد اجازه نوشته |
| cryptanalysis |
کشف نوشته رمزی |
| bilingual |
بدو زبان نوشته شده |
| fill out <idiom> |
نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند |
| cryptanalyze |
نوشته رمزی را کشف کردن |
| purple patch |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
| numerals |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
| jotting |
چیزیکه با عجله نوشته شده |
| blasphemous |
نوشته وگفته کفر امیز |
| epitaphs |
نوشته روی سنگ قبر |
| epitaph |
نوشته روی سنگ قبر |
| graffiti |
نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند |
| superscription |
عنوان نوشته روی چیزی |
| hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
| numeral |
اعداد نوشته شده IV, III, II , I و... |
| accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری |
| writing |
چیزی که نوشته شده است |
| autographic |
نوشته شده با دست خودمصنف |
| legends |
نوشته روی سکه ومدال |
| ad-libbing |
بدون نوشته صحبت کردن |
| ad-libbed |
بدون نوشته صحبت کردن |
| ad-lib |
بدون نوشته صحبت کردن |
| ad-libs |
بدون نوشته صحبت کردن |
| writings |
چیزی که نوشته شده است |
| purple passage |
نوشته اراسته به صنایع بدیعی |
| hic jacet |
نوشته روی سنگ قبر |
| legend |
نوشته روی سکه ومدال |
| NCR paper |
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود |
machine address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
| termination notice |
فسخ نوشته شده [قرارداد کاری] |
| It is written for our benefit |
نوشته کردن برای ما فایده دارد |
| equations |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
| equation |
فرمولی که یک کامپیوتر آنالوگ نوشته برای حل |
| subscript |
چیزی که در پایین نامه نوشته شود |
| postfix |
کلمه یا حرف نوشته شده پس از دیگری |
| balloted |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
| compilation |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
| compilations |
جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته |
| ballots |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
| ballot |
رای مخفی مجموع اراء نوشته |
| italic |
حرف به صورت itoloc نوشته شده |
absolute address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
| software package |
بسته پیش نوشته نرم افزاری |
| integrated accounting package |
بسته پیش نوشته حسابداری مجتمع |
| to read between the lines |
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن |
| modular accounting package |
برنامه پیش نوشته حسابداری واحدی |
| apply |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
| applying |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
| backhanded |
با پشت دست نوشته شده چپ طعنه امیز |
| hair stroke |
خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی |
| parodies |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
| Take a fresh sheet of paper. |
یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار |
| pitches |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
| grapho |
پیشوند بمعنی نوشته و ثبت شده و نوشتن |
| applies |
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته |
| graffito |
حروف یا تصاویری که بردیوار نوشته شده باشد |
| the paper is written all over |
همه جای کاغذ نوشته شده است که |
| machined |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
| bibliotics |
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان |
| nominal value |
قیمت واقعی سهم که روی ان نوشته شده |
| repondez s'il vous plait [RSVP] |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
| please reply |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
| machine |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
| unless otherwise prescibed [by the doctor] |
مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته |
| The letter is addressed to you . |
نامه بعنوان شما نوشته شده است |
| pitch |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
| parody |
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد |
| machines |
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند |
| notations |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
| notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
| users |
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است |
| parodist |
کسیکه نوشته ادبی راتقلیدکرده بصورت هزل درمیاورد |
| hudibrastic |
نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک |
| personals |
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود |
| directed |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
direct |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
| directs |
دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند |
| rubric |
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد |
| rubrics |
عنوانی که باحروف قرمز نوشته یا چاپ شده باشد |
| rational number |
عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود |
| user |
نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است |
| aston [British E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
| objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| chyron [American E] |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
| indirect objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| objecting |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| object |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| objected |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| Lower third |
قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه] |
| direct objects |
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است |
| round robin (letter) <idiom> |
نامهای که دست جمعی نوشته شود (هرگوشه آن بوسیله شخصی) |
| home grown software |
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری |
| head word |
کلمه یاجملهای که در سراغاز فصل یا بخش کتاب نوشته میشود |
| teleprompter |
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون |
| sibilline books |
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند |
| pseudepigrapha |
نوشته هاوکتابهای مشکوک الاعتباری که تالیف انهارابنویسندگان نسبت میدهد |
cell |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| nuncupative will |
وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود |
| wire |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
| demount |
کنار گذاشتن یک رسانه ذخیره مغناطیسی از دستگاهی که روی ان نوشته و از ان می خواند |
| language |
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود |
| annotation |
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند |
| languages |
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود |
Queen's English [King's English] <idiom> |
[انگلیسی استاندارد و صحیح از نظر گرامری که در بریتانیا خوانده و نوشته می شود.] |
| wires |
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست |
| annotations |
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند |
| cells |
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود |
| apocrypha |
کتاب مشکوکی که راجع بزندگی عیسی ودین مسیح نوشته شده |
| face value |
مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است |
| insertion point |
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود |
| caps |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
| styles |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| bespoke software |
نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است |
| capitals |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
| buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود |
| vertical diagraph |
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود |
| styled |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| postfix |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
style |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| specific code |
کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند |
| styling |
فاهر , نوشتار, اندازه قلم , رنگ , فضا و حاشیههای متن در نوشته فرمت شده |
| self compiling compiler |
کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد |
| palimpsest |
نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند |
| signal generator |
علامت زا |
| tick |
علامت |
| designation |
علامت |
| apostrophe |
علامت |
| presage |
علامت |
| symptomless |
بی علامت |
| presaged |
علامت |
| apostrophes |
علامت |
| marks |
علامت |
| presaging |
علامت |