English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
position light علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
Other Matches
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
assumed position موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
sites موضع
sited موضع
site موضع
spot موضع
locality موضع
position موضع
positioned موضع
locations موضع
lodgment موضع
lodgment or lodge موضع
attack position موضع تک
spots موضع
emplacement موضع
location موضع
localities موضع
alternate position موضع فرعی
secondary position موضع یدکی
secondary position موضع فرعی
positioned وضعیت موضع
supplementary position موضع تکمیلی
supplementary position موضع یدکی
position وضعیت موضع
spots لکه موضع
assumed position موضع فرضی
alternate position موضع یدکی
punch position موضع منگنه
selection of position انتخاب موضع
localization موضع یابی
supplemental موضع تکمیلی
lodgment موضع گیری
delay position موضع تاخیری
rendezvous area موضع انتظار
displacement تغییر موضع
deployment موضع صف ارایی
occupation of position اشغال موضع
defense position موضع دفاعی
emplacement موضع گرفتن
inposition مستقر در موضع
turnabout تغییر موضع
active site موضع فعال
turnabouts تغییر موضع
defense position موضع پدافندی
inposition به موضع رفتن
covered position موضع پوشیده
lodgement موضع گیری
block house موضع مستحکم
firing position موضع تیر
primary position موضع ابتدایی
blocking position موضع سد کننده
battle position موضع نبرد
spot لکه موضع
primary position موضع اصلی
the seat of pain موضع درد
stand مکث موضع
locality موضع مکان
localities موضع مکان
supplementary موضع تکمیلی اضافی
posted محل ماموریت موضع
post- محل ماموریت موضع
key position موضع حساس و مهم
post محل ماموریت موضع
occupation of position اشغال موضع کردن
localization of function موضع یابی کارکرد
posts محل ماموریت موضع
switch position موضع دفاعی بینابین
switch position موضع رابط دفاعی
confirmed location موضع تایید شده
landmarks دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
datum dan buoy علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
preselect پیش بینی موضع کردن
dummies دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy دروغی تقلبی موضع فریبنده
outfield موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
organising مرتب کردن ارایش دادن موضع
organises مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizing مرتب کردن ارایش دادن موضع
displace جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
foreland زمین جلوی موضع دماغه سنگر
cheated موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
cheats موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displacing جابجا شدن تغییر موضع دادن
delay position موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
displaced جابجا شدن تغییر موضع دادن
permanent emplacement موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
caught with hand in the cookie jar <idiom> مچ کسی را گرفتن [بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
blinker چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
blinker چشم بند اسب چراغ راهنمای اتومبیل
emblem با علایم نشان دادن
emblems با علایم نشان دادن
reference position محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
defilade درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
pathfinders راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinder راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
service chevron علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
organizations سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations سازمان دادن ارایش دادن موضع
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
grid ticks علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
pathfinder guidance هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
range markers چراغ شاخص مسیر
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
shunter تغییر مسیر دهنده
indicant نشان دهنده
indicator نشان دهنده
demonstrator نشان دهنده
indicative نشان دهنده
demonstrators نشان دهنده
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
ring indicator نشان دهنده حلقه
resilient نشان دهنده فنری
ended کد نشان دهنده انتهای خط
illustrators نشان دهنده تصویر کش
counting balance ترازوی نشان دهنده
illustrator نشان دهنده تصویر کش
ends کد نشان دهنده انتهای خط
end کد نشان دهنده انتهای خط
adumbrant نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
episcope دستگاه نشان دهنده تصاویر
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
end کد نشان دهنده انتهای رکورد
ended کد نشان دهنده انتهای رکورد
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
ends کد نشان دهنده انتهای رکورد
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
army training test راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
to be on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
to feel on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
quasi- که نشان دهنده تعداد دستورات است
air hose coupling دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
bathymetric contour میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
situation map نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
radix عدد نشان دهنده اعشار صحیح
shoulder mark نشان سردوشی علایم سردوشی
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
arithmetic علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
dovetail guide راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com