Dictiornary-Farsi | علم الهیات نظری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 112 (6 milliseconds)

English	Persian
dogmatics	علم الهیات نظری


Other Matches

theorization	تحقیقات نظری استدلال نظری
divinities	الهیات
theology	الهیات
divinity	الهیات
theolog	متخصص الهیات
physico theology	الهیات طبیعی
theologians	متخصص الهیات
theologian	متخصص الهیات
theologically	از لحاظ الهیات
scholastic theology	الهیات قرنهای میانه
theology	علم دین الهیات
theologize	درعلم الهیات بحث کردن
theologue	متخصص الهیات دانشمند علم دین
school doctor	استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
visionaries	نظری
visionary	نظری
theoretic	نظری
theoretical	نظری
indiscrimination	بی نظری
armchair	نظری
opinionative	نظری
armchairs	نظری
narrow minddedness	کوتع نظری
notionalist	عالم نظری
metaphsics	فلسفه نظری
latitudinarianism	وسیع نظری
revisionary	تجدید نظری
pure mathematics	ریاضیات نظری
peninsularity	تنگ نظری
insularism	تنگ نظری
subjectivism	حالت نظری
sight check	مقابله نظری
inspectional	نظری دیدنی
provinciality	تنگ نظری
metapolitics	سیاسیات نظری
theoretical span	دهانه نظری
unique in every sense of the word	از هر نظری بی مانند
a priori	تئوری و نظری
theoretical value	مقدار نظری
theoretical chemistry	شیمی نظری
theoretical competition	رقابت نظری
theoretical frequency	بسامد نظری
theoretical mode	نمای نظری
theoretical plate	بشقابک نظری
theoretical rising	طلوع نظری
theoretical setting	غروب نظری
theoretical type	سنخ نظری
in theory	درعلم نظری
illiberal views	تنگ نظری
theory	تحقیقات نظری
theory	علم نظری
theory	اصول نظری
theories	تحقیقات نظری
theories	علم نظری
spans	دهانه نظری
theories	اصول نظری
spanning	دهانه نظری
spanned	دهانه نظری
span	دهانه نظری
dogmatic theology	لاهوت نظری
oversight	اشتباه نظری
parochialism	کوته نظری
oversights	اشتباه نظری
objectivity	بیطرفی و بی نظری
objectivity	اصل بی نظری
erotics	عشق نظری
expected value	مقدار نظری
theorize	استدلال نظری کردن
theorists	طرفدار استدلال نظری
theorize	تحقیقات نظری کردن
theorized	استدلال نظری کردن
theorising	تحقیقات نظری کردن
theoretics	تحقیقات نظری در علوم
theorising	استدلال نظری کردن
theorises	استدلال نظری کردن
theorist	طرفدار استدلال نظری
theorised	تحقیقات نظری کردن
A comparison of theory and practice.	مقایسه ای از نظری و عمل.
theorized	تحقیقات نظری کردن
theorizes	استدلال نظری کردن
theorizes	تحقیقات نظری کردن
notionalist	متخصص علوم نظری
short sighted	ناشی از کوته نظری
visionary	وابسته بدلایل نظری
notionalist	هواخواه استدلال نظری
that is a good idea	خوب نظری است
visionaries	وابسته بدلایل نظری
theorises	تحقیقات نظری کردن
theorised	استدلال نظری کردن
theorizing	تحقیقات نظری کردن
theorizing	استدلال نظری کردن
height equivalent of theroretical plate	ارتفاع معادل بشقابک نظری
hull speed	حداکثر سرعت نظری قایق
theorists	متخصص علوم نظری نگرشگر
short sight	نزدیک بینی کوتاه نظری
theorist	متخصص علوم نظری نگرشگر
doctrinal	عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
pedantry or pedantism	پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
to theorize [about something]	استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
to make a remark	حرفی زدن افهار نظری کردن
There is no disagreement among us.	اختلاف نظری بین ماوجود ندارد
to theorise [about something] [British E]	استدلال نظری کردن [در باره چیزی]
I don't want to say anything about that.	من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
pedantize	پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
thermostatics	اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
I wI'll not comment on this issue.	درباره این مطلب اظهار نظری نمی کنم
kinetic theory of heat	عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
inquisition	نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
h.e.t.p	plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
inquisitions	نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
What does Main Street think of this policy?	بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟

dogmatics

علم الهیات نظری