English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
aetiology علم تشخیص علل امراض علت شناسی
Other Matches
tomography فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
physiognomical مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
geriatrics رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
micr سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
exceptions روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
pulmonary discases امراض ریوی
nosography تعریف امراض
porter ناقل امراض
porters ناقل امراض
occupation disease امراض حرفهای
pediatrics امراض کودکان
dermatosis امراض جلدی
gerontologist متخصص امراض پیری
gynaecologist متخصص امراض زنانه
geriatrist امراض دوران پیری
internist پزشک امراض داخلی
pediatric مربوط به امراض کودکان
osteopathy انواع امراض استخوانی
otologist متخصص امراض گوش
general practitioner طبیب امراض عمومی
dermatology مبحث امراض پوستی
dermatologist متخصص امراض پوست
histopathology مبحث امراض بافتی
gynaecology علم امراض زنانه
gynecology دانش امراض زنانه
occupation disease امراض ناشی از کار
epidemiology علم امراض مسری
geriatrician امراض دوران پیریgyrfalcon
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pedicures معالجه امراض دست وپا
physiatrics درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicure معالجه امراض دست وپا
virus عامل نقل وانتقال امراض
viruses عامل نقل وانتقال امراض
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
antiperiodic جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
nosology مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
identification تشخیص تشخیص دادن
quarantine اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
case fatality rate درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
quarantining اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
periodontics مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
roentgenology شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
pipping انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pipped انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
enzootic مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
occupational disease امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
oenology می شناسی شراب شناسی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
In my judgement. As I see it. به تشخیص من
distinctions تشخیص
percipience حس تشخیص
distinction تشخیص
diagnostics تشخیص ها
diagnosis تشخیص
assessment تشخیص
discretion تشخیص
discernment تشخیص
contradistinction تشخیص
diagnostic تشخیص
diagnoses تشخیص
denotation تشخیص
assessments تشخیص
specification تشخیص
indistinctively بی تشخیص
make out <idiom> تشخیص دادن
Power of distiction. قوه تشخیص
assessed تشخیص دادن
assess تشخیص دادن
Diagnosis. تشخیص بیماری
psychodiagnosis تشخیص روانی
indiscreet فاقد حس تشخیص
identification تشخیص هویت
flair قوه تشخیص
differentials تشخیص دهنده
identifying تشخیص دادن
discernible قابل تشخیص
distinct قابل تشخیص
diagnosing تشخیص دادن
diagnosed تشخیص دادن
diagnose تشخیص دادن
recognition تشخیص بازشناخت
voice recognition تشخیص صدا
verification of debt تشخیص مطالبات
voice recognition تشخیص صوتی
vision recognition تشخیص بصری
differential تشخیص دهنده
vertification of debts تشخیص مطالبات
spot تشخیص دادن
spots تشخیص دادن
distinguishing تشخیص دهنده
discerns تشخیص دادن
discerned تشخیص دادن
assesses تشخیص دادن
pattern recognitation تشخیص الگو
pattern recognition تشخیص الگو
to know right from wrong تشخیص دادن
assessing تشخیص دادن
espied تشخیص دادن
espies تشخیص دادن
espy تشخیص دادن
espying تشخیص دادن
discern تشخیص دادن
visual identification تشخیص بصری
identify تشخیص دادن
diagnostic test تست تشخیص
i.f.f. system دستگاه تشخیص
identification of friend from foe دستگاه تشخیص
sensed حس تشخیص مفهوم
identification signs علائم تشخیص
sense حس تشخیص مفهوم
diagnostically ازراه تشخیص
character recognition تشخیص کاراکتر
carrier detect تشخیص حامل
indiscrete غیرقابل تشخیص
indiscrimination عدم تشخیص
blind diagnosis تشخیص بی نام
recognizable قابل تشخیص
recognizably قابل تشخیص
recognises تشخیص دادن
coefficient of determination ضریب تشخیص
collision detection تشخیص تصادم
diagnostic routine روال تشخیص
orientation تشخیص موقعیت
fault datagnosis تشخیص عیب
diacritical marks نشان تشخیص
diacritical نشان تشخیص
diacritic نشان تشخیص
designator code کد تشخیص یکان
descry تشخیص دادن
speech recogintion تشخیص کلام
speech recogintion تشخیص گفتار
senses حس تشخیص مفهوم
handwriting recognition تشخیص دست خط
corrective maintenance عمل تشخیص
recognising تشخیص دادن
recognize تشخیص دادن
recognizes تشخیص دادن
diagnosis تشخیص عیب
moral perception حس تشخیص اخلاقی
moral sense حس تشخیص خوب و بد
discriminant function تابع تشخیص
diagnosis تشخیص ناخوشی
judiciously از روی تشخیص
resolution قدرت تشخیص
diagnoses تشخیص عیب
diagnoses تشخیص ناخوشی
resolutions قدرت تشخیص
identified تشخیص دادن
error detecting code کد تشخیص خطا
frequency discrimination تشخیص فرکانس
spotting تشخیص دادن
identifies تشخیص دادن
sensibility حس تشخیص دقت
diagnostics شیوههای تشخیص
differential diagnosis تشخیص افتراقی
discriminately از روی تشخیص
sensibilities حس تشخیص دقت
recognizing تشخیص دادن
differentiable تشخیص پذیر
diagnostician متخصص تشخیص مرض
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
to distinguish oneself [by] خود را تشخیص دادن [با]
diagnostician تشخیص دهندهء مرض
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com