Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
demography
علم جمعیت شناسی
Search result with all words
demography
جمعیت شناسی
Other Matches
malthusian theory of population
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
gaggles
جمعیت
gaggle
جمعیت
thickly populated
پر جمعیت
demos
جمعیت
populations
جمعیت
thickly peopled
پر جمعیت
thronged
جمعیت
populace
جمعیت
gangs
جمعیت
gang
جمعیت
corteges
جمعیت
cortege
جمعیت
desolate
بی جمعیت
throngs
جمعیت
thronging
جمعیت
many peopled
پر جمعیت
herded
جمعیت
densely populated
پر جمعیت
mob
جمعیت
mobbed
جمعیت
mobbing
جمعیت
mobs
جمعیت
armies
جمعیت
army
جمعیت
society
جمعیت
societies
جمعیت
bodle
جمعیت
throng
جمعیت
population
جمعیت
rabble
جمعیت
thins
کم جمعیت
gregariously
با جمعیت
population
[pop.]
جمعیت
heap
جمعیت
herds
جمعیت
herding
جمعیت
thinly populated
کم جمعیت
herd
جمعیت
heaping
جمعیت
thinnest
کم جمعیت
thinners
کم جمعیت
presses
جمعیت
full of life
پر جمعیت
thin
کم جمعیت
over peopled
پر جمعیت
crowds
جمعیت
crowd
جمعیت
press
جمعیت
company
جمعیت
companies
جمعیت
thinned
کم جمعیت
heaps
جمعیت
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
aging population
جمعیت سالمند
rucks
جمعیت وازدحام
ruck
جمعیت وازدحام
underpopulation
کمبود جمعیت
working population
جمعیت شاغل
urban population
جمعیت شهری
social
جمعیت دوست
population structure
ترکیب جمعیت
young population
جمعیت جوان
sparse population
جمعیت کم یا پراکنده
settled
جمعیت دار
the crowd scattereal
جمعیت متفرق شد
people
تن
[جمعیت شهری]
population inversion
وارونگی جمعیت
the total population
همه جمعیت
stationary population
جمعیت ثابت
multitude
جمعیت کثیر
multitudes
جمعیت کثیر
population density
تراکم جمعیت
population distribution
توزیع جمعیت
demography
جمعیت نگاری
population explosion
انفجار جمعیت
population growth
رشد جمعیت
optimum population
حد مطلوب جمعیت
population structure
ساخت جمعیت
knight errantry
جمعیت سلحشوران
habitancy
جمعیت سکنه
populated
جمعیت دار
bike
انبوه جمعیت
habitance
جمعیت سکنه
demographic transition
گذار جمعیت
demotic distribution
توزیع جمعیت
bikes
انبوه جمعیت
depopulated
کم جمعیت کردن
to the cheers of
[the crowd]
با تشویق
[جمعیت]
peopling
جمعیت قوم
depopulates
کم جمعیت کردن
overpopulation
اضافه جمعیت
depopulate
کم جمعیت کردن
depopulation
تخلیه جمعیت
depopulating
کم جمعیت کردن
peoples
جمعیت قوم
peopled
جمعیت قوم
demographer
جمعیت شناس
people
جمعیت قوم
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
population planning
برنامه ریزی جمعیت
zero population growth
رشد جمعیت صفر
populates
دارای جمعیت کردن
gregariously
از روی جمعیت دوستی
populate
دارای جمعیت کردن
populating
دارای جمعیت کردن
templar
عضو جمعیت فراماسون
A big crowd gathered.
جمعیت انبوهی جمع شد
gangs
جمعیت تشکیل دادن
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
gregarious
جمعیت دوست گروه جو
flocks
جمعیت دسته پرندگان
gang
جمعیت تشکیل دادن
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
party
دسته متشکل جمعیت
flock
جمعیت دسته پرندگان
flocked
جمعیت دسته پرندگان
The police held the crowd back.
پلیس جمعیت را عقب زد
flocking
جمعیت دسته پرندگان
ku kluxer
عضو جمعیت کوکلس کلان
doubling time of population
زمان دو برابر شدن جمعیت
slum
محلات پر جمعیت وپست شهر
the t. population
کلیه جمعیت همه مردم
the total population
تمامی نفوس کلیه جمعیت
groups
جمعیت گروه بندی کردن
group
جمعیت گروه بندی کردن
slums
محلات پر جمعیت وپست شهر
She lost her husband in the crowd .
شوهرش رادرمیان جمعیت گه کرد
The crowd was pressing against the gate .
جمعیت به درورودی فشار می دادند
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house .
دم در سینما جمعیت موج می زند
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
conurbation
[ناحیه پر جمعیت پر از شهرک و شهر بزرگ]
There were some angry looks in the crowd .
قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
to crowd out
ازتنگی جایابسیاری جمعیت بیرون کردن
demand factors
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
A big crowd surged into the streets.
جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
He forced his way thru the crowd .
بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
grey friar
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
bluestocking
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings
منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
oenology
می شناسی شراب شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
pareto distribution
در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
hidden momentum of population growth
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
areodetic
مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
edict of emancipation
فرمانی که به تاریخ سوم مارس 1681 به وسیله الکساندر دوم امپراطور روسیه صادر و به موجب ان به "سرفها" یعنی ثلث جمعیت روسیه که فاقدازادی واقعی بودند
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
chirognomics
کف شناسی
sferics
جو شناسی
pyrtretology
تب شناسی
pterography
پر شناسی
somatology
تن شناسی
ichnolighology
رد پا شناسی
palmistry
کف شناسی
graphology
خط شناسی
angiology
رگ شناسی
anthography
گل شناسی
hydrology
اب شناسی
gratefulness
حق شناسی
technology
فن شناسی
neurology
پی شناسی
toxicology
سم شناسی
technologies
فن شناسی
appreciatively
حق شناسی
appreciative
حق شناسی
mesology
فرابوم شناسی
microbiology
میکرب شناسی
morphology
ریخت شناسی
malacology
نرم تن شناسی
kymatology
موج شناسی
laryngology
حنجره شناسی
lexicology
واژه شناسی
lexicology
واژگان شناسی
limnology
دریاچه شناسی
limnology
اب شیرین شناسی
lithology
سنگ شناسی
lithology
صخره شناسی
morphology
شکل شناسی
nomology
قانون شناسی
nucleonics
هسته شناسی
numismatic
مسکوک شناسی
numismatic
مدال شناسی
numismatics
سکه شناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com