Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
chronometry
علم قیاس زمان
Other Matches
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
deduction
قیاس
abduction
قیاس
induction
قیاس
immeasurable
بی قیاس
analogies
قیاس
analogically
به قیاس
analogy
قیاس
proportion
قیاس
comparsion
قیاس
inductions
قیاس
immensurable
بی قیاس
proportions
قیاس
spanless
بی قیاس
syllogism
قیاس
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
paradoxes
قیاس ضد و نقیض
analogize
قیاس کردن
paradox
قیاس ضد و نقیض
analogical
قابل قیاس
partisans of analogy
اهل قیاس
analog
شی قابل قیاس
syllogism
قیاس صوری
analogue
شی قابل قیاس
analogues
شی قابل قیاس
postulate
قیاس منطقی
inductively
بطور قیاس
postulation
قیاس منطقی
enthymeme
قیاس اضماری
postulated
قیاس منطقی
analogous
قابل قیاس
paralogism
قیاس نادرست
paralogism
قیاس کاذب
deductively
از راه قیاس
topology
قیاس بمکان
extrapolations
قیاس گیری
majorpremise
کبرای قیاس
extrapolation
قیاس گیری
parables
قیاس نمونه
comparability
قابلیت قیاس
postulates
قیاس منطقی
postulating
قیاس منطقی
syllogism
قیاس منطقی
comparand
قیاس شونده
parable
قیاس نمونه
parity
قیاس مشابهت
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
induction
قیاس کل از جزء استنتاج
inductions
قیاس کل از جزء استنتاج
modus ponens
قیاس استثنایی
[ریاضی]
propositions
مقصود قیاس منطقی
incomparable
غیر قابل قیاس
minor term
صغرای قیاس منطقی
noetic
ذهنی قیاس منطقی
analogist
قیاس و استدلال کننده
proposition
مقصود قیاس منطقی
propositioned
مقصود قیاس منطقی
propositioning
مقصود قیاس منطقی
priori
از راه قیاس قیاسی
parity of reasoning
قیاس یا شباهت استدلال
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
lemma
صغرای قیاس منطقی
comparable
قابلیت مقایسه قیاس پذیر
elenchus
رد ازروی قیاس و صغری وکبری
stoicheiometry
فن قیاس اوزان اتمی عناصربایکدیگر
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
lattice analogy
روش قیاس به تیر مشبک
premisses
صغری وکبرای قیاس منطقی
premised
صغری وکبرای قیاس منطقی
premise
صغری وکبرای قیاس منطقی
extrapolates
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolated
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolate
قیاس کردن استقراء نمودن
extrapolating
قیاس کردن استقراء نمودن
postulated
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulates
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
postulating
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
lemma
کبرای قیاس منطقی اصل موضوع
postulate
قیاس منطقی کردن فرض نمودن
middle term
قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
subcontrariety
رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
زمان حاضر زمان حال
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
seek time
زمان جستجو زمان طلب
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
presented
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
presents
زمان حاضر زمان حال
mnemonics
روش تقویت هوش وحافظه از راه قیاس منطقی
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
probit
واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
syllogize
قیاس کردن استلادل منطقی کردن
commensurability
قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
tensed
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
dates
زمان
date
زمان
terming
زمان
termed
زمان
term
زمان
cycle time
زمان
contemporaneous
هم زمان
cotemporaneous
هم زمان
thence
از ان زمان
yet
تا ان زمان
synchrone
هم زمان
away
از ان زمان
synchronous
هم زمان
stroking
زمان
clocks
زمان ها
zeitgeist
زمان
whene'er
هر زمان
time
زمان
time consuming
زمان بر
simultaneously
در یک زمان
timed
زمان
timepiece
زمان
time-piece
زمان
time-consuming
زمان بر
ticker
[colloquial]
[watch]
زمان
clock
زمان
tempo
زمان
tempos
زمان
period
زمان
periods
زمان
time of blowing
زمان دم
strokes
زمان
stroked
زمان
stroke
زمان
thitherto
تا ان زمان
coinstantaneous
هم زمان
times
زمان
time lags
زمان تاخیر
chronoscope
زمان نما
greenwich time
زمان گرینیچ
handleing time
زمان بررسی
coking time
زمان کک سازی
acceleration time
زمان شتاب
access time
زمان دستیابی
head seek time
زمان جستجوی هد
time lag
زمان مرده
chronoscope
زمان سنج
time lags
زمان مرده
fire time
زمان انفجار
floor to floor time
زمان اصلی
fuze setting
زمان ماسوره
time lag
زمان تاخیر
chronophobia
زمان هراسی
local time
زمان محلی
fusing time
زمان ذوب
hereunto
تا این زمان
civil time
زمان عرفی
yesterday
زمان گذشته
in process of time
بمرور زمان
inactive time
زمان غیرفعال
incidentals time
زمان ضمنی
incidentals time
زمان اتفاقی
past tense
زمان گذشته
inlet time
زمان ورود
real time
زمان حقیقی
inoperative time
زمان کسرخدمت
scheduling
زمان بندی
idle time
زمان بی باری
clk
زمان سنج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com