Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 238 (13 milliseconds)
English
Persian
mechanics
علم ماشین الات
Search result with all words
machinery
ماشین الات
automation
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
crate
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates
صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
mechanic
مکانیک مکانیک ماشین الات
plant
ماشین الات کارخانه
plants
ماشین الات کارخانه
mechanised
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
scrap
ماشین الات اوراق
scrapped
ماشین الات اوراق
scrapping
ماشین الات اوراق
scraps
ماشین الات اوراق
acm
Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
building machinery
ماشین الات ساختمانی
carpenter's machines
ماشین الات درودگری
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
cybernation
کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
economic life
مدت بهره برداری از ماشین الات
enginery
ماشین الات
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
grader
یکی از ماشین الات راه سازی
heavy goods
ماشین الات سنگین
heavy machinery
ماشین الات سنگین
light machinery
ماشین الات سبک
machinary
ماشین الات
machinery designer
طراح ماشین الات
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
mechanician
مکانیک ماشین الات
microphonics
انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
operator of heavy machinery
اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery
اپراتور ماشین الات سبک
pilot model
مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
Other Matches
glasswork
شیشه الات بلور الات
operating slide
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
instruments
الات دقیق
gears
الات جامه
irowork
اهن الات
ironware
فلز الات
ironware
اهن الات
iron mongery
اهن الات
glass
شیشه الات
instrument
الات دقیق
silverware
نقره الات
genital organs
الات تناسلی
hard ware
فلز الات
glassware
شیشه الات
glassware
بلور الات
gear
الات جامه
breech block carrier
الات متحرک
surgical instruments
الات جراحی
geared
الات جامه
precision tools
الات دقیق
passementerie
زینت الات
brass ware
برنج الات
cast iron ware
الات چدنی
hardware
اهن الات
obturator
الات جازم
optical
الات بصری
agricultural implements
الات کشاورزی
tinware
حلبی الات
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
trinketry
جواهر الات بدلی
obturator spindle
دوکی الات جازم
woodwork
چوب الات نجاری
wind instruments
الات موسیقی بادی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
optical instruments
الات وابسته به بینایی
percussion instrument
الات موسیقی ضربی
instrument
الات اندازه گیری
wind instrument
الات موسیقی بادی
hardware
اهن الات ابزارالات
surveying instrument
الات نقشه برداری
hardwareman
اهن الات فروش
calibration
تنظیم الات دقیق
ironmonger
فروشنده اهن الات
cutler
فروشنده الات برنده
iron monger
اهن الات فروش
trinkums
زیور الات بدلی
ironmongers
فروشنده اهن الات
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
trade fixtures
الات صنعتی نصب شده
midi
میانجی رقمی الات موسیقی
musical instrument digital interface
میانجی رقمی الات موسیقی
obturator
الات مانع خروج گاز
war implements
ساز و برگ یا الات جنگ
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
interactive
الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
reed pipe
لوله یا نای الات موسیقی بادی
equipment
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
reed stop
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
deferred maintenance
قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
hygrometer
الات وادوات سنجش رطوبت هوا
pailette
زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
sight
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
pailett
زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights
الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
yellow arc
محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
hallmark
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmarks
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
bubble turn and slip
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
guard assembly
الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
machinery
الات موتورخانه موتورخانه ناو
genitalia
اندامهای تناسلی الات تناسلی
ironwork
اهن ساخته اهن الات
machined
ماشین
runners
ماشین چی
machanist
ماشین چی
automatons
ماشین
runner
ماشین چی
plant
ماشین
gins
ماشین
gin
ماشین
mill
ماشین
mills
ماشین
pressman
ماشین چی
wheels
رل ماشین
pressmen
ماشین چی
wheeling
رل ماشین
wheel
رل ماشین
apparatus
ماشین
automaton
ماشین
machine
ماشین
plants
ماشین
machines
ماشین
mechanism
ماشین
mechanisms
ماشین
engine
ماشین
motors
ماشین
motor-
ماشین
freeze-up
ماشین
motor
ماشین
motored
ماشین
autos
ماشین سواری
auto
ماشین سواری
machine word
کلمه ماشین
open machine
ماشین باز
machine instruction
دستورالعمل ماشین
machine operator
اپراتور ماشین
machinist's mate
ماشین کار
machinist's mate
ماشین ساز
printed
ماشین کردن
prints
ماشین کردن
milling machine
ماشین تراش
machine fault
عیب ماشین
machine fault
نقص ماشین
machine independent
مستقل از ماشین
machine time
وقت ماشین
metal cutting tool
ماشین ابزار
machine oil
روغن ماشین
machinelike
ماشین وار
mimeograph
ماشین تکثیر
machine operating
عملکرد ماشین
machine operator
کارگردان ماشین
treadle
رکاب ماشین
buffer
ماشین لرزنده
machine oriented
ماشین گرا
machine operator
متصدی ماشین
milling machine
ماشین فرز
machine learning
فراگیری ماشین
machine intelligence
هوش ماشین
treadles
رکاب ماشین
automobile
ماشین خودرو
machine run
اجرای ماشین
object machine
ماشین مقصود
machine language
زبان ماشین
automobiles
ماشین خودرو
machine run
رانش ماشین
adders
ماشین جمع
adder
ماشین جمع
machine interupption
وقفه ماشین
millwright
ماشین ساز
computer
ماشین متفکر
donkey engine
ماشین بخارکوچک
typing
ماشین نویسی
ditcher
ماشین نهر کن
dish washer
ماشین طرفشویی
hood
کاپوت ماشین
accounting machine
ماشین حسابداری
knitting machine
ماشین کش بافی
knitting machines
ماشین کش بافی
commutator machine
ماشین کموتاتودار
commutating machine
ماشین جابجاگری
dry dredger
ماشین حفار
dump car
ماشین شهرداری
computer
ماشین حساب
computer
ماشین الکترونیکی
computers
ماشین متفکر
computers
ماشین حساب
computers
ماشین الکترونیکی
engine order
دستور ماشین
engine man
ماشین کار
electrostatic machine
ماشین الکتروستاتیکی
electric machine
ماشین الکتریکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com