Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
rheological
<adj.>
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
Other Matches
rheology
علم جریان و تغییر شکل ماده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
reacted
تغییر به علت وجود یک ماده
reacting
تغییر به علت وجود یک ماده
react
تغییر به علت وجود یک ماده
reacts
تغییر به علت وجود یک ماده
conducts
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducted
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conducting
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
conduction
توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conduct
جاری شدن جریان الکتریکی در یک ماده
current displacement
تغییر جریان
conductive
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
night effect
تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
surging
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
commutation
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
currents
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
current
جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
velocity gradiant
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
creep
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
to transubstantiate
تغییر دادن ماده
[نان و شراب مربوط به عشاربانی]
به بدن و خون عیسی مسیح
[دین]
alternating current
جریان الکتریکی که مقدار آن در زمان به ترتیب تغییر میکند و به صورت سینوسی است
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changed
تغییر کردن تغییر دادن
changes
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
extemporal
بی مطالعه
etude
مطالعه
studying
مطالعه
study
مطالعه
off hand
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
readings
مطالعه
reading
مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
studies
مطالعه
perusal
مطالعه
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
examine
مطالعه کردن
studied
از روی مطالعه
inspect
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
impromptu
بی مطالعه تصنیف
check
مطالعه کردن
look into
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
unstudied
مطالعه نشده
explore
مطالعه کردن
praxeology
مطالعه رفتارانسان
surveyed
مطالعه مجمل
surveys
مطالعه مجمل
portable standard
چراغ مطالعه
determine
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
at sight
بی مطالعه قبلی
bolt
[examine]
مطالعه کردن
survey
مطالعه مجمل
evaluate
مطالعه کردن
lucubration
مطالعه سخت
study habits
عادتهای مطالعه
system study
مطالعه سیستم
survey
مطالعه کردن
studios
اطاق مطالعه
study
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
motion study
مطالعه ی حرکت
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
studio
اطاق مطالعه
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
thought-out
سنجیده مطالعه شده
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
criminology
مطالعه علمی جرم
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
teleology
مطالعه حکمت غایی
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
well read
اهل مطالعه و تحقیق
thought out
سنجیده مطالعه شده
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
self study
مطالعه پیش خود
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
ethnography
مطالعه علمی نژادها
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
subjects
مبحث موضوع مطالعه
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
subjected
مبحث موضوع مطالعه
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
subject
مبحث موضوع مطالعه
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
optics
علم مطالعه در خواص نور
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
capability study
مطالعه امکان انجام کار
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com