English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
Science does not remain static. علم همواره در حرکت است
Other Matches
eer همواره
ayŠaye همواره
ever همواره
ever- همواره
on همواره
always همواره
invariably مطلقا" همواره
constants فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
to continue one's progress پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
constant فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
my fancy plays round that idea خیال من همواره در پیرامون این موضوع سیر میکند
gyrocompass نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
wet bulb termometere ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
say's law عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
i thought of you جای شما را خالی کردم همواره فکر شما را میکردم
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
afloat در حرکت
stills بی حرکت
shift حرکت
statist بی حرکت
moveless بی حرکت
geste حرکت
gest حرکت
agoing در حرکت
ambulation حرکت
stillest بی حرکت
stiller بی حرکت
still بی حرکت
demeanour حرکت
vowel point حرکت
demeanor حرکت
behaviour حرکت
travels حرکت
shifted حرکت
traveled حرکت
immobile بی حرکت
travel حرکت
shifts حرکت
stationary بی حرکت
agog در حرکت
movement حرکت
animations حرکت
scrolling حرکت
progressing حرکت
progresses حرکت
progressed حرکت
progress حرکت
locomotion حرکت
departure حرکت
move حرکت
behaviuor حرکت
behavior حرکت
vapid بی حرکت
moved حرکت
stock-still بی حرکت
animal حس و حرکت
animals حس و حرکت
stir حرکت
as you were حرکت از نو
moves حرکت
animation حرکت
stock still بی حرکت
departures حرکت
motions حرکت
motion حرکت
maneuver حرکت
traverse حرکت
otiose بی حرکت
running در حرکت
motioned حرکت
motioning حرکت
traverses حرکت
gesturing حرکت
traversed حرکت
circulations حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
patting بی حرکت
stirabout حرکت
patted بی حرکت
pats بی حرکت
pat بی حرکت
square move حرکت
sedentary بی حرکت
stirs حرکت
stirrings حرکت
stirred حرکت
motionless بی حرکت
haviour حرکت
inert بی حرکت
circulation حرکت
traversing حرکت
gestured حرکت
on the move در حرکت
gesture حرکت
oi در حرکت
frozen بی حرکت
move mode باب حرکت
downswing حرکت چوب
dog leg movement حرکت زیگزاگی
motor ability قابلیت حرکت
course مسیر حرکت
standstill بدون حرکت
departure station مبداء حرکت
movement credit نوبت حرکت
coursed مسیر حرکت
horizontal scrolling حرکت افقی
motor oriented حرکت گرا
courses مسیر حرکت
move out حرکت کنید
have way on حرکت کردن
moveability قابلیت حرکت
harmonic motion حرکت هماهنگ
proceed حرکت به جلو
gamma movement حرکت گاما
inter play حرکت محدود
froissement حرکت بافشار
larghetto حرکت ملایم
kinematics حرکت شناخت
free maneuver حرکت ازاد
kinematics حرکت شناسی
intentional movement حرکت عمدی
get under way حرکت کردن
glassily بطورمات و بی حرکت
human movement حرکت انسان
immobilization بی حرکت شدن
in gear اماده حرکت
lunging حرکت لانژ
inertly بطوربی حرکت
lunges حرکت لانژ
lunged حرکت لانژ
lunge حرکت لانژ
proceeded حرکت به جلو
kinephantom حرکت خیالی
kinesiology حرکت شناسی
forced movement حرکت اجباری
expressive movement حرکت بیانگر
eurhythmics تناسب حرکت
equations of motion معادلات حرکت
electromotion حرکت برق
elastic behavior حرکت ارتجاعی
earthmoving حرکت زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com