Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
booklore
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
Other Matches
versions
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
version
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
what not
قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
She laid the book aside .
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
capitulary
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
deuteronomic
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
reader
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
qualifications
معلومات
information
معلومات
background
معلومات قبلی
know how
معلومات خاص
knowledge base
پایگاه معلومات
knowledge engineering
مهندسی معلومات
knowledge representation
نمایش معلومات
knowledge acquisition
کسب معلومات
backgrounds
معلومات قبلی
witting
معلومات دانش
information test
ازمون معلومات
information
معلومات اگاهگان
information
معلومات معیطات
accomplishments
معلومات هنرها
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
smattering
معلومات دست وپاشکسته
brush up
معلومات خود را تجدیدکردن
unbeknown
خارج از معلومات شخصی
unbeknownst
خارج از معلومات شخصی
input data
معلومات یا دادههای ورودی
invisible hand
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
information
[on]
about somebody]
[something]
معلومات
[در باره کسی یا چیزی]
sphere
دایره معلومات احاطه کردن
spheres
دایره معلومات احاطه کردن
wisenheimer
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
weisenheimer
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
To perfect oneself in a foreign language .
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
encyclopedist
دارای معلومات جامع دایره المعارف نویس
literary
کتابی
bookish
کتابی
scribal
کتابی
by the book
کتابی
literay
کتابی
bookman
کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
چاپ
[کتابی]
carpenter stopper
خفت کتابی
edition
[ed.]
[of a book]
ویرایش
[کتابی]
credenza
قفسه یا جا کتابی
Duch arch
قوس کتابی
book learning
علم کتابی
the a of a book
خوانندگان کتابی
purview of a book
انچه کتابی فرامیگیرد
needle book
سوزن دان کتابی
to inset a sheet in a book
برگی را در کتابی گذاشتن
delectus
کتابی که پارههای برگزیده
flex x
خرج انفجار کتابی
when reading a book
در حال خواندن کتابی
book move
حرکت کتابی شطرنج
To bind a book.
کتابی را جلد کردن
bookplayer
شطرنج باز کتابی
he presented me with a book
کتابی بمن پیشکشی کرد
i had never seen such a book
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
to wade through a book
بکندی وزحمت کتابی راخواندن
book draw
تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
the forthcoming book
کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
with out book
برون سند کتابی ازبر
he presented abook to me
کتابی بمن پیشکشی کرد
to license a book
اجازه چاپ کتابی را دادن
to put any one through a book
کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
scissors and paste
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
rubricator
کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
interleave
برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
to read a book
کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
interleaf
برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
grangerism
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
to prefix a chapter to a book
فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
sherlu
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
White Papers
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z
کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
perusal
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
studies
مطالعه
etude
مطالعه
study
مطالعه
studying
مطالعه
off hand
بی مطالعه
offhandedly
بی مطالعه
readings
مطالعه
offhanded
بی مطالعه
reading
مطالعه
impromptu
بی مطالعه تصنیف
inspect
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
unstudied
مطالعه نشده
portable standard
چراغ مطالعه
bolt
[examine]
مطالعه کردن
at sight
بی مطالعه قبلی
explore
مطالعه کردن
look into
مطالعه کردن
scrutinize
مطالعه کردن
survey
مطالعه کردن
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
surveyed
مطالعه مجمل
studios
اطاق مطالعه
studio
اطاق مطالعه
examine
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
surveys
مطالعه مجمل
praxeology
مطالعه رفتارانسان
determine
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
investigate
مطالعه کردن
survey
مطالعه مجمل
motion study
مطالعه ی حرکت
studied
از روی مطالعه
system study
مطالعه سیستم
lucubration
مطالعه سخت
study habits
عادتهای مطالعه
teppetology
مطالعه ریشه ای فرش
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
analyses
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
جزئیات را مطالعه کردن
metallography
مطالعه الیاژهای فلزی
subject
مبحث موضوع مطالعه
psychognosy
مطالعه عمیق روانی
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
teleology
مطالعه حکمت غایی
psychognosis
مطالعه عمیق روانی
thought out
سنجیده مطالعه شده
feasibility study
مطالعه امکان سنجی
thought-out
سنجیده مطالعه شده
well read
اهل مطالعه و تحقیق
myrmecologyt
مطالعه علمی مورچگان
criminology
مطالعه علمی جرم
self study
مطالعه پیش خود
analysed
جزئیات را مطالعه کردن
analyse
جزئیات را مطالعه کردن
demography
مطالعه مهاجرت جمعیت
to pore
[over; on]
به مطالعه دقیق پرداختن
cella
[اتاق مطالعه ی راهبها]
subjects
مبحث موضوع مطالعه
to study out
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
analyzed
جزئیات را مطالعه کردن
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
analysing
جزئیات را مطالعه کردن
ethnography
مطالعه علمی نژادها
subjected
مبحث موضوع مطالعه
extemporises
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
reconsiders
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizing
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
articulated machine lamp
چراغ مطالعه با گردن تاشو
extemporized
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
optics
علم مطالعه در خواص نور
sight-reads
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporised
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
capability study
مطالعه امکان انجام کار
angiology
مطالعه عروق خونی و لنفی
consumer research
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
sight read
بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsider
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
مجددا درامری مطالعه کردن
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporizes
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ethnology
علم مطالعه نژادها و اقوام
reconsidering
مجددا درامری مطالعه کردن
humanist
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
extemporize
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
geopolitics
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
geophysical survey
مطالعه خواص فیزیکی زمین
methods of economic study
روشهای مطالعه علم اقتصاد
integrate circuit technology
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
income and expenditure approach
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
sight-read
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reading
بدون مطالعه قبلی خواندن
flexible arm lamp
چراغ مطالعه قابل انعطاف
gastroenterology
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
sinology
مطالعه ادبیات ورسوم چین
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com