English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (2 milliseconds)
English Persian
return عملکرد کارکرد
returned عملکرد کارکرد
returning عملکرد کارکرد
returns عملکرد کارکرد
Search result with all words
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
Other Matches
two way alternate operation عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
multitasking عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
way of functioning کارکرد
manner of functioning کارکرد
functional principle [Technology] کارکرد
functioning [manner of functioning] کارکرد
workings {pl} کارکرد
mechanics {pl} کارکرد
functionality کارکرد
emergency operation کارکرد
operation کارکرد
running کارکرد
earning کارکرد
function کارکرد
functioned کارکرد
functions کارکرد
mode of operation [Technology] کارکرد
open shot با کارکرد ازاد
open shop با کارکرد ازاد
empty running کارکرد بی اثر
motor function کارکرد حرکتی
mental function کارکرد ذهنی
mand function کارکرد خواستاری
ego function کارکرد خود
empty running کارکرد خالی
optimal performance کارکرد بهینه
secondary function کارکرد ثانوی
outputs کارکرد فرفیت
output کارکرد فرفیت
functionalism کارکرد گرایی
adaptive functioning کارکرد انطباقی
anergasia زوال کارکرد
tact function کارکرد نامیدن
localization of function موضع یابی کارکرد
diaschisis کارکرد پریشی جانبی
operating ratio نسبت کارکرد موتور یا ناو
worked عملکرد
method of operation عملکرد
turn over عملکرد
revenue operation عملکرد
processes عملکرد
performances عملکرد
operation عملکرد
work عملکرد
process عملکرد
performance عملکرد
throughput عملکرد
tut work کاری که مزد ان از روی کارکرد داده میشود
operating lever اهرم عملکرد
operating panel تابلوی عملکرد
furnace operation عملکرد کوره
operation analysis تحلیل عملکرد
binary operation عملکرد دودوئی
parallel operation عملکرد موازی
performance appraisal عملکرد سنجی
unattended operation عملکرد بی مراقب
reatrain عملکرد توام
feature of performance ویژگی عملکرد
transformer operation عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
attended operation عملکرد با مراقب
feature ویژگی عملکرد
computer operation عملکرد کامپیوتری
telephone operation عملکرد تلفن
continous operation عملکرد پایدار
monadic operation عملکرد تکین
machine operating عملکرد ماشین
loss marking operation عملکرد زیانبار
monadic operation عملکرد یگانه
logical operation عملکرد منطقی
dyadic operation عملکرد دوتایی
concurrent operation عملکرد همزمان
indirect operation عملکرد غیرمستقیم
maximum performance عملکرد حداکثر
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
operation وابسته به عمل عملکرد
even-handed treatment رفتار [عملکرد] عادلانه
rating نحوه عملکرد مجاز
ratings نحوه عملکرد مجاز
off line operation عملکرد برون خطی
multitasking عملکرد چند تکلیفی
on line operation عملکرد درون خطی
one way only operation عملکرد فقط یک طرفه
multiprogramming عملکرد چند برنامهای
operating speed سرعت عملکرد کار
performance rating درجه بندی عملکرد
electrically operated chuck سه نظام با عملکرد الکتریکی
multisequencing عملکرد چند ترتیبی
uniprogramming system سیستم عملکرد تک برنامهای
illegal operation عملکرد غیر قانونی
binary arithmetic operation عملکرد ریاضی دودویی
input output operation عملکرد ورودی- خروجی
defect آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defected آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
multiprogramming system سیستم عملکرد چند برنامهای
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
chunking along عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
compatible زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
spool Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spools Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
numeric keypad یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
thrashing وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
race condition حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
mflops یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
auxiliary operation عملیات کمکی عملکرد کمکی
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
performance standard معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com