English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
offence عملیات افندی
offenses عملیات افندی
offensive عملیات افندی
offensives عملیات افندی
Search result with all words
air offensive عملیات افندی هوایی
Other Matches
attack carrier ناو هواپیمابر افندی
attack nuclear carrier ناو هواپیمابر افندی هستهای
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation عملیات
operations عملیات
op عملیات
treatments عملیات
treatment عملیات
conversational operation عملیات محاورهای
campaigning عملیات جنگی
operating program برنامه عملیات
operation center مرکز عملیات
delaying عملیات تاخیری
rehearsals تکرار عملیات
operation manager مدیر عملیات
campaigns عملیات جنگی
terrain زمین عملیات
delay عملیات تاخیری
continuity of operations تسلسل عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operations room اتاق عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
arithmetic operation عملیات حسابی
concrete operations عملیات عینی
operation overlay کالک عملیات
campaigned عملیات جنگی
delays عملیات تاخیری
flight operations عملیات پرواز
continuity of operations مداومت عملیات
operations research تحقیق در عملیات
campaign عملیات جنگی
operation map نقشه عملیات
concept of operations تدبیر عملیات
counter battery عملیات ضد اتشبار
deputy for operations معاونت عملیات
destructive operation عملیات مخرب
divert action عملیات مخالف
global operation عملیات سراسری
dry run عملیات جنگی
immediate action عملیات فوری
earth work عملیات خاکی
actions عملیات جنگی
espial عملیات جاسوسی
hot dogging عملیات نمایشی
harassing actions عملیات ایذایی
actions جنگ عملیات
action عملیات جنگی
heat treatment عملیات حرارتی
action جنگ عملیات
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
denial operations عملیات ممانعتی
delaying action عملیات تاخیری
offence عملیات تعرضی
f.of operations حوزه عملیات
logical operations عملیات منطقی
counter military ضد عملیات نظامی
infiltration عملیات نفوذی
countermine عملیات ضد مین
covert operations عملیات مخفی
night operations عملیات شبانه
phasing مراحل عملیات
nature of the operation ماهیت عملیات
covert operations عملیات پنهانی
delay action عملیات تاخیری
manual operation عملیات دستی
formal operations عملیات صوری
limiting operation عملیات محدودکننده
external operation عملیات خارجی
offenses عملیات تعرضی
rehearsal تکرار عملیات
scope منظور از عملیات
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
autonomous operation عملیات مستقل
autonomous operation عملیات ازاد
base of operations پایگاه عملیات
base operation عملیات پایگاهی
block operation عملیات بلوک
hostility عملیات خصمانه
spial عملیات جاسوسی
hostilities عملیات خصمانه
building operations عملیات ساختمانی
business type operation عملیات تجارتی
business type operation عملیات کامپیوتری
centre of activities مرکز عملیات
chemical operations عملیات شیمیایی
serial operation عملیات سری
action deferred تامل در عملیات
string operation عملیات رشتهای
region ناحیه عملیات
regions ناحیه عملیات
Construction works . عملیات ساختمانی
Military operations. عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
amphibious operation عملیات اب خاکی
war room اتاق عملیات
airmobile operations عملیات هوارو
theater of operations صحنه عملیات
airborne battlefield عملیات هوابرد
terminal operations عملیات اسکلهای
terminal operations عملیات بارانداز
air operations عملیات هوایی
thermal treatment عملیات گرمایی
area of operation منطقه عملیات
synchronous operation عملیات همزمان
surface treatment عملیات سطحی
radius شعاع عملیات
scene of action صحنه عملیات
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
plan of action طرح عملیات
finishing عملیات تکمیل
combat information center اطاق عملیات
earthworks عملیات خاکی
closing خاتمه عملیات
computer operation عملیات کامپیوتر
sabotage عملیات تخریبی
rescue operation عملیات نجات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
initiatives ابتکار عملیات
initiative ابتکار عملیات
psychological operations عملیات روانی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
scope هدف عملیات
over the beach operations عملیات کرانهای
pseudooperation شبه عملیات
parallel operation عملیات موازی
subversives عملیات براندازی
subversive عملیات براندازی
process chart نقشه عملیات
flow charts شمای عملیات
sabotaging عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
flow chart شمای عملیات
air transport operation عملیات ترابری هوایی
electroplating shop کارگاه عملیات گالوانیزهای
air surface zone منطقه عملیات ضد زیردریایی
control center مرکز کنترل عملیات
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
espial officer افسر عملیات جاسوسی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
cycled دوره عملیات یابازی
computer operations manager مدیر عملیات کامپیوتر
concept of operations روش اجرای عملیات
logs ضبط مجموعهای از عملیات
cycle دوره عملیات یابازی
external operation عملیات خارج از مملکت
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
cycles دوره عملیات یابازی
reconnoitre عملیات اکتشافی کردن
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
exercise code word رمز عملیات مانور
log ضبط مجموعهای از عملیات
area security تامین منطقه عملیات
armor sweep عملیات پاکسازی زرهی
reconnoiters عملیات اکتشافی کردن
psychological warfare عملیات جنگ روانی
combat operations مرکز عملیات رزمی
civil military action عملیات مردم یاری
reconnoitred عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring عملیات اکتشافی کردن
data transfer operations عملیات انتقال داده
stability عملیات ارام سازی
retirement عملیات عقب روی
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
civic action عملیات مردم یاری
clearing operations عملیات مین روبی
reconnoitering عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered عملیات اکتشافی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com