Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
antisubmarine search
عملیات تجسس ضد زیردریایی
Other Matches
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
search and rescue
عملیات تجسس و نجات
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
conventional submarine
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
antisubmarine screen
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
submarine boat
زیردریایی
antisubmarine
ضد زیردریایی
antisubmarine
مخرب زیردریایی
subsurface
زیردریایی زیرابی
albacore
زیردریایی الباکور
alvin
یک نوع زیردریایی
submariner
خدمه زیردریایی
antisubmarine action
عمل ضد زیردریایی
sill
پشته زیردریایی
killer submarine
زیردریایی شکاری
silent running
سکوت زیردریایی
sills
پشته زیردریایی
submarine chaser
ناوچه ضد زیردریایی
anti submarine
هواپیمای ضد زیردریایی
sqid
خمپاره ضد زیردریایی
albacore
نوعی زیردریایی
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
nukes
زیردریایی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
astro
اژدر زیردریایی
torpedoing
موشک ضد زیردریایی
torpedoes
موشک ضد زیردریایی
torpedoed
موشک ضد زیردریایی
torpedo
موشک ضد زیردریایی
deep submergence
زیردریایی نجات
nuked
زیردریایی اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
asroc
راکت ضد زیردریایی
aluminaut
زیردریایی الومینیومی
antisubmarine barrier
مانع ضد زیردریایی
antisubmarine search
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
اژدر ضد زیردریایی
tinfish
موشک ضد زیردریایی
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
investigations
تجسس
indagation
تجسس
equivoque
تجسس
searchingly
تجسس
equivoke
تجسس
investigation
تجسس
scan
تجسس
scanned
تجسس
scans
تجسس
search
تجسس
searches
تجسس
searched
تجسس
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
creeping attack
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
silent running
حرکت زیردریایی با سکوت
submarine
با زیردریایی حمله کردن
submarines
با زیردریایی حمله کردن
hunting
شکار دشمن یا زیردریایی
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
chemical survey
تجسس شیمیایی
searchingly
تجسس کردن
ground surveillance
تجسس زمینی
search
تجسس کردن
searched
تجسس کردن
feedout
تجسس کردن
searches
تجسس کردن
researched
تجسس تحقیق
investigations
تجسس وارسی
surveillant
تجسس کننده
research
تجسس تحقیق
researches
تجسس تحقیق
researching
تجسس تحقیق
air search
تجسس هوایی
espial officer
افسر تجسس
investigation
تجسس وارسی
terne
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
sonobuoy
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
datum time
ساعت تعیین محل زیردریایی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
specific search
تجسس اختصاصی منطقه
scans
تجسس کردن بارادار
terrain spotting
تجسس کردن زمین
combat surveillance
تجسس میدان رزم
scan
تجسس کردن بارادار
scanned
تجسس کردن بارادار
sector of search
منطقه تجسس رادار
seeker
رادار تجسس هدف
air surveillance
تجسس واکتشاف هوایی
pararescue team
تیم تجسس و نجات
surveillance radar
رادار تجسس هدف
radiological survey
تجسس تشعشع اتمی
surveillance
تجسس بررسی کردن
target aquisition
سیستم تجسس هدف
search attack unit
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
nuclear submarine
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
magnetic anomaly detection gear
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
seadata
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
snoops
نگاه تجسس امیز کردن
snoop
نگاه تجسس امیز کردن
snooping
نگاه تجسس امیز کردن
visit and search
بازدید و تجسس کردن ناو
snooped
نگاه تجسس امیز کردن
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
datum
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
sweep
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
hoverting
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
orion
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
target cap
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
intercepting search
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
hunter killer
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
submarine sanctuaries
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
evasive steering
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
sector scan
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
investigated
تحقیق کردن تجسس کردن
investigates
تحقیق کردن تجسس کردن
indagate
تجسس کردن رسیدگی کردن
investigate
تحقیق کردن تجسس کردن
investigating
تحقیق کردن تجسس کردن
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
chemical survey
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
operation
عملیات
treatments
عملیات
treatment
عملیات
op
عملیات
operations
عملیات
hostility
عملیات خصمانه
over the beach operations
عملیات ساحلی
operations room
اتاق عملیات
hostilities
عملیات خصمانه
over the beach operations
عملیات کرانهای
air operations
عملیات هوایی
action deferred
تامل در عملیات
war room
اتاق عملیات
parallel operation
عملیات موازی
plan of action
طرح عملیات
psychological operations
عملیات روانی
pseudooperation
شبه عملیات
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
process chart
نقشه عملیات
radius
شعاع عملیات
subversives
عملیات براندازی
sabotaging
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotage
عملیات تخریبی
phases
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
phase
مرحله عملیات
terrain
زمین عملیات
terminal operations
عملیات اسکلهای
theater of operations
صحنه عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
Military operations.
عملیات نظامی
Construction works .
عملیات ساختمانی
earthworks
عملیات خاکی
closing
خاتمه عملیات
offensive
عملیات افندی
subversive
عملیات براندازی
flow charts
شمای عملیات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com