English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
sabotage عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaging عملیات تخریبی
Other Matches
carbonization تقطیر تخریبی
destructive distillation تقطیر تخریبی
destruction area منطقه اثر تخریبی مواد منفجره
blockbuster بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
op عملیات
operations عملیات
treatments عملیات
treatment عملیات
operation عملیات
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
subversive عملیات براندازی
psychological operations عملیات روانی
subversives عملیات براندازی
campaigns عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
plan of action طرح عملیات
parallel operation عملیات موازی
flow charts شمای عملیات
flow chart شمای عملیات
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
campaign عملیات جنگی
earthworks عملیات خاکی
campaigned عملیات جنگی
offensive عملیات افندی
closing خاتمه عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
process chart نقشه عملیات
offensives عملیات افندی
pseudooperation شبه عملیات
dry run عملیات جنگی
campaigning عملیات جنگی
divert action عملیات مخالف
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
espial عملیات جاسوسی
offenses عملیات تعرضی
delaying عملیات تاخیری
delay عملیات تاخیری
heat treatment عملیات حرارتی
phasing مراحل عملیات
operating program برنامه عملیات
limiting operation عملیات محدودکننده
logical operations عملیات منطقی
manual operation عملیات دستی
harassing actions عملیات ایذایی
delays عملیات تاخیری
offence عملیات افندی
offence عملیات تعرضی
offenses عملیات افندی
immediate action عملیات فوری
hot dogging عملیات نمایشی
action جنگ عملیات
action عملیات جنگی
actions جنگ عملیات
actions عملیات جنگی
nature of the operation ماهیت عملیات
global operation عملیات سراسری
phase مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phases مرحله عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operations research تحقیق در عملیات
operations room اتاق عملیات
over the beach operations عملیات ساحلی
over the beach operations عملیات کرانهای
infiltration عملیات نفوذی
operationally ready حاضر به عملیات
operation overlay کالک عملیات
night operations عملیات شبانه
flight operations عملیات پرواز
f.of operations حوزه عملیات
terrain زمین عملیات
external operation عملیات خارجی
operation center مرکز عملیات
operation manager مدیر عملیات
operation map نقشه عملیات
formal operations عملیات صوری
destructive operation عملیات مخرب
region ناحیه عملیات
combat information center اطاق عملیات
computer operation عملیات کامپیوتر
synchronous operation عملیات همزمان
arithmetic operation عملیات حسابی
concept of operations تدبیر عملیات
surface treatment عملیات سطحی
area of operation منطقه عملیات
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
concrete operations عملیات عینی
string operation عملیات رشتهای
amphibious operation عملیات اب خاکی
rehearsals تکرار عملیات
airmobile operations عملیات هوارو
airborne battlefield عملیات هوابرد
spial عملیات جاسوسی
air operations عملیات هوایی
continuity of operations مداومت عملیات
autonomous operation عملیات مستقل
autonomous operation عملیات ازاد
regions ناحیه عملیات
Construction works . عملیات ساختمانی
Military operations. عملیات نظامی
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
chemical operations عملیات شیمیایی
centre of activities مرکز عملیات
war room اتاق عملیات
business type operation عملیات کامپیوتری
building operations عملیات ساختمانی
thermal treatment عملیات گرمایی
theater of operations صحنه عملیات
block operation عملیات بلوک
business type operation عملیات تجارتی
base operation عملیات پایگاهی
base of operations پایگاه عملیات
terminal operations عملیات اسکلهای
terminal operations عملیات بارانداز
continuity of operations تسلسل عملیات
rescue operation عملیات نجات
scope منظور از عملیات
scope هدف عملیات
hostility عملیات خصمانه
delay action عملیات تاخیری
initiative ابتکار عملیات
action deferred تامل در عملیات
serial operation عملیات سری
finishing عملیات تکمیل
countermine عملیات ضد مین
hostilities عملیات خصمانه
counter military ضد عملیات نظامی
counter battery عملیات ضد اتشبار
deputy for operations معاونت عملیات
radius شعاع عملیات
initiatives ابتکار عملیات
delaying action عملیات تاخیری
covert operations عملیات مخفی
conversational operation عملیات محاورهای
scene of action صحنه عملیات
covert operations عملیات پنهانی
rehearsal تکرار عملیات
denial operations عملیات ممانعتی
reconnoitered عملیات اکتشافی کردن
psychological warfare عملیات جنگ روانی
reconnoiters عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring عملیات اکتشافی کردن
data transfer operations عملیات انتقال داده
d day روز شروع عملیات
reconnoitering عملیات اکتشافی کردن
ceasing قطع کردن عملیات
ceases قطع کردن عملیات
direction center مرکز هدایت عملیات
civil affairs عملیات مردم یاری
civic action عملیات مردم یاری
civil military action عملیات مردم یاری
heat treatment crack ترک عملیات حرارتی
black market operations عملیات بازار سیاه
heat treating property خاصیت عملیات حرارتی
clearing operations عملیات مین روبی
heat treating furnace کوره عملیات حرارتی
hot working steel فولاد عملیات حرارتی
heat treating department دپارتمان عملیات حرارتی
cease قطع کردن عملیات
ceased قطع کردن عملیات
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
hot working die ابزار عملیات حرارتی
reconnoitre عملیات اکتشافی کردن
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
containing action عملیات احاطهای بازدارنده
chief of naval operations فرمانده عملیات دریایی
air offensive عملیات افندی هوایی
cycles دوره عملیات یابازی
airmobile operations عملیات متحرک هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com