Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
Other Matches
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
intruder operation
تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
anti air
ضد برتری هوایی دشمن
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
air policing
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
air interdiction
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
attrition sweeping
مین روبی ضد عملیات فرسایشی دشمن
countermeasures
اقدامات ضد عملیات دشمن عمل متقابل
air operations
عملیات هوایی
airmobile operations
عملیات متحرک هوایی
tactical air operation
عملیات تاکتیکی هوایی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
air offensive
عملیات افندی هوایی
air area operations
عملیات منطقه هوایی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
aerial port squadron
گردان عملیات بارانداز هوایی
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
air facility
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
air ground system
سیستم عملیات مشترک زمینی و هوایی
air inst alations
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air ground section
قسمت عملیات مشترک زمینی و هوایی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
break off
فرمان قطع تک در عملیات پشتیبانی نزدیک هوایی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
air force component
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
mine watching
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
counterflak
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
way point
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
harassing
عملیان ایذایی عملیات ایذایی هوایی
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airs
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air superiority
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air suprmacy
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
broadcast controlled air interception
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
air picket
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
sweep
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
operation
عملیات
treatment
عملیات
treatments
عملیات
operations
عملیات
op
عملیات
merged
باهواپیمای دشمن برخورد کرددر رهگیری هوایی
splashed
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
rehearsal
تکرار عملیات
surface treatment
عملیات سطحی
string operation
عملیات رشتهای
rehearsals
تکرار عملیات
espial
عملیات جاسوسی
action deferred
تامل در عملیات
immediate action
عملیات فوری
computer operation
عملیات کامپیوتر
serial operation
عملیات سری
concept of operations
تدبیر عملیات
concrete operations
عملیات عینی
pseudooperation
شبه عملیات
psychological operations
عملیات روانی
heat treatment
عملیات حرارتی
scope
هدف عملیات
scope
منظور از عملیات
airborne battlefield
عملیات هوابرد
countermine
عملیات ضد مین
conversational operation
عملیات محاورهای
campaigns
عملیات جنگی
hot dogging
عملیات نمایشی
campaigning
عملیات جنگی
spial
عملیات جاسوسی
campaigned
عملیات جنگی
continuity of operations
تسلسل عملیات
continuity of operations
مداومت عملیات
infiltration
عملیات نفوذی
airmobile operations
عملیات هوارو
campaign
عملیات جنگی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter military
ضد عملیات نظامی
scene of action
صحنه عملیات
autonomous operation
عملیات ازاد
phased
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
global operation
عملیات سراسری
actions
عملیات جنگی
actions
جنگ عملیات
action
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
sabotage
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaging
عملیات تخریبی
earthworks
عملیات خاکی
closing
خاتمه عملیات
chemical operations
عملیات شیمیایی
phase
مرحله عملیات
centre of activities
مرکز عملیات
theater of operations
صحنه عملیات
autonomous operation
عملیات مستقل
formal operations
عملیات صوری
base of operations
پایگاه عملیات
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
rescue operation
عملیات نجات
flight operations
عملیات پرواز
block operation
عملیات بلوک
arithmetic operation
عملیات حسابی
area of operation
منطقه عملیات
building operations
عملیات ساختمانی
business type operation
عملیات تجارتی
business type operation
عملیات کامپیوتری
terrain
زمین عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
f.of operations
حوزه عملیات
offenses
عملیات افندی
flow charts
شمای عملیات
external operation
عملیات خارجی
subversive
عملیات براندازی
war room
اتاق عملیات
radius
شعاع عملیات
combat information center
اطاق عملیات
hostilities
عملیات خصمانه
hostility
عملیات خصمانه
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
synchronous operation
عملیات همزمان
subversives
عملیات براندازی
Military operations.
عملیات نظامی
flow chart
شمای عملیات
phasing
مراحل عملیات
base operation
عملیات پایگاهی
offenses
عملیات تعرضی
offence
عملیات افندی
offence
عملیات تعرضی
offensive
عملیات افندی
offensives
عملیات افندی
harassing actions
عملیات ایذایی
amphibious operation
عملیات اب خاکی
terminal operations
عملیات اسکلهای
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
delays
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
delay
عملیات تاخیری
terminal operations
عملیات بارانداز
Construction works .
عملیات ساختمانی
denial operations
عملیات ممانعتی
operations personal
پرسنل عملیات
finishing
عملیات تکمیل
manual operation
عملیات دستی
limiting operation
عملیات محدودکننده
operationally ready
حاضر به عملیات
plan of action
طرح عملیات
operating program
برنامه عملیات
covert operations
عملیات پنهانی
covert operations
عملیات مخفی
earth work
عملیات خاکی
dry run
عملیات جنگی
region
ناحیه عملیات
regions
ناحیه عملیات
delaying action
عملیات تاخیری
night operations
عملیات شبانه
over the beach operations
عملیات کرانهای
over the beach operations
عملیات ساحلی
nature of the operation
ماهیت عملیات
parallel operation
عملیات موازی
deputy for operations
معاونت عملیات
destructive operation
عملیات مخرب
operations room
اتاق عملیات
operations research
تحقیق در عملیات
divert action
عملیات مخالف
operation center
مرکز عملیات
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com