Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
infiltration
عملیات نفوذی
Other Matches
thrust line
خط تک نفوذی
infiltrator
نفوذی
blitzer
مدافع نفوذی
intrusive rocks
سنگهای نفوذی
penetration method
روش نفوذی
prime coat
اندود نفوذی
grouted macadam
ماکادام نفوذی
raids
تک نفوذی سریع
raiding
تک نفوذی سریع
raided
تک نفوذی سریع
raid
تک نفوذی سریع
backfield
دفاع نفوذی
bitumen gronted construction
اسفالت نفوذی
covered approach
راه نفوذی پوشیده
outposts
پایگاه نفوذی شطرنج
standard penetration
ازمایش نفوذی استاندارد
outpost
پایگاه نفوذی شطرنج
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
jireugi
ضربه با دست نفوذی
penetration macadam
اسفالت ماکادام نفوذی
avenues of approach
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
breaching
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation
عملیات
op
عملیات
treatment
عملیات
treatments
عملیات
operations
عملیات
deputy for operations
معاونت عملیات
delaying action
عملیات تاخیری
continuity of operations
تسلسل عملیات
conversational operation
عملیات محاورهای
countermine
عملیات ضد مین
delay action
عملیات تاخیری
campaigning
عملیات جنگی
divert action
عملیات مخالف
business type operation
عملیات تجارتی
counter military
ضد عملیات نظامی
covert operations
عملیات پنهانی
building operations
عملیات ساختمانی
espial
عملیات جاسوسی
business type operation
عملیات کامپیوتری
campaigns
عملیات جنگی
counter battery
عملیات ضد اتشبار
covert operations
عملیات مخفی
destructive operation
عملیات مخرب
computer operation
عملیات کامپیوتر
dry run
عملیات جنگی
earth work
عملیات خاکی
concept of operations
تدبیر عملیات
concrete operations
عملیات عینی
electrochemical treatment
عملیات الکتروشیمایی
denial operations
عملیات ممانعتی
chemical operations
عملیات شیمیایی
continuity of operations
مداومت عملیات
centre of activities
مرکز عملیات
terrain
زمین عملیات
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
flow chart
شمای عملیات
flow charts
شمای عملیات
subversive
عملیات براندازی
subversives
عملیات براندازی
radius
شعاع عملیات
hostilities
عملیات خصمانه
hostility
عملیات خصمانه
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
offensives
عملیات افندی
phase
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
sabotage
عملیات تخریبی
sabotaged
عملیات تخریبی
sabotages
عملیات تخریبی
sabotaging
عملیات تخریبی
earthworks
عملیات خاکی
closing
خاتمه عملیات
offensive
عملیات افندی
actions
عملیات جنگی
actions
جنگ عملیات
amphibious operation
عملیات اب خاکی
phasing
مراحل عملیات
area of operation
منطقه عملیات
arithmetic operation
عملیات حسابی
assistant chief of staff, g (operations
معاونت عملیات
autonomous operation
عملیات مستقل
autonomous operation
عملیات ازاد
base of operations
پایگاه عملیات
base operation
عملیات پایگاهی
delay
عملیات تاخیری
delaying
عملیات تاخیری
delays
عملیات تاخیری
action
عملیات جنگی
action
جنگ عملیات
action deferred
تامل در عملیات
offenses
عملیات افندی
offenses
عملیات تعرضی
offence
عملیات افندی
offence
عملیات تعرضی
air operations
عملیات هوایی
airborne battlefield
عملیات هوابرد
airmobile operations
عملیات هوارو
block operation
عملیات بلوک
operation center
مرکز عملیات
rescue operation
عملیات نجات
spial
عملیات جاسوسی
operations personal
پرسنل عملیات
string operation
عملیات رشتهای
scope
هدف عملیات
scope
منظور از عملیات
operations room
اتاق عملیات
surface treatment
عملیات سطحی
synchronous operation
عملیات همزمان
immediate action
عملیات فوری
manual operation
عملیات دستی
over the beach operations
عملیات ساحلی
over the beach operations
عملیات کرانهای
combat information center
اطاق عملیات
serial operation
عملیات سری
limiting operation
عملیات محدودکننده
operating program
برنامه عملیات
night operations
عملیات شبانه
operation manager
مدیر عملیات
nature of the operation
ماهیت عملیات
finishing
عملیات تکمیل
operation overlay
کالک عملیات
Construction works .
عملیات ساختمانی
operationally ready
حاضر به عملیات
scene of action
صحنه عملیات
initiative
ابتکار عملیات
initiatives
ابتکار عملیات
operation map
نقشه عملیات
logical operations
عملیات منطقی
parallel operation
عملیات موازی
hot dogging
عملیات نمایشی
war room
اتاق عملیات
global operation
عملیات سراسری
pseudooperation
شبه عملیات
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
formal operations
عملیات صوری
operations research
تحقیق در عملیات
process chart
نقشه عملیات
flight operations
عملیات پرواز
Counter – espionage operations k.
عملیات ضد جاسوسی
f.of operations
حوزه عملیات
campaign
عملیات جنگی
Military operations.
عملیات نظامی
regions
ناحیه عملیات
external operation
عملیات خارجی
region
ناحیه عملیات
campaigned
عملیات جنگی
terminal operations
عملیات بارانداز
plan of action
طرح عملیات
rehearsals
تکرار عملیات
terminal operations
عملیات اسکلهای
theater of operations
صحنه عملیات
thermal treatment
عملیات گرمایی
heat treatment
عملیات حرارتی
rehearsal
تکرار عملیات
harassing actions
عملیات ایذایی
psychological operations
عملیات روانی
air transport operation
عملیات ترابری هوایی
airmobile operations
عملیات متحرک هوایی
resumption of hostilities
از سر گیری عملیات خصمانه
air area operations
عملیات منطقه هوایی
cycled
دوره عملیات یابازی
air surface zone
منطقه عملیات ضد زیردریایی
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
air offensive
عملیات افندی هوایی
rescue and assistance
عملیات نجات و مددکاری
retrograde movement
عملیات عقب روی
retirement
عملیات عقب روی
tactical concept
تدبیر عملیات تاکتیکی
tactical operation center
مرکز عملیات تاکتیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com