Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
civil military action
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
Other Matches
joint petroleum office
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army in the field
ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army
ارتش مستقر در صحنه عملیات
joint operations
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
civil military action
عملیات مردم یاری
civil affairs
عملیات مردم یاری
civic action
عملیات مردم یاری
fix
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
anodize
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
combined arms army
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army of occupation
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
democracy
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
nsfnet
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
in service
درخدمت ارتش در ارتش
finalization
انجام رسانی
finalization
بپایان رسانی
fuel injection
سوخت رسانی
photoconductivity
نور رسانی
informatics
اطلاع رسانی
purveyance
اذوقه رسانی
harmfulness
زیان رسانی
electrification
برق رسانی
transduction
ورا رسانی
errands
پیغام رسانی
errand
پیغام رسانی
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
power supply mains
شبکه برق رسانی
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
damage density
چگالی اسیب رسانی
information
استخبار خبر رسانی
gunlock
وسیله اتش رسانی
feed pump
پمپ سوخت رسانی
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
power feed cable
کابل برق رسانی
hydraulician
عالم به علم اب رسانی
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
compuserve
شبکه اصلی اطلاع رسانی
home rule
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
supercharger
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
flexible fuel tubing
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
upgrading
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
follow through
چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
population
تعداد مردم مردم
populations
تعداد مردم مردم
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
judge advocate general
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
propagating
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
عملیات کنترل زمین عملیات
asis
Science Information Societyfor American انجمن امریکایی علم اطلاع رسانی
code panel
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
time resolution
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
army
ارتش
field army
ارتش
armies
ارتش
majored
سرگرد ارتش
army commander
فرمانده ارتش
standing
ارتش ثابت
servicemen
عضو ارتش
irregulars
ارتش نامنظم
army artillery
توپخانه ارتش
major
سرگرد ارتش
regular army
ارتش منظم
army corps
سپاههای ارتش
regular army
ارتش دائمی
constable
افسر ارتش
constables
افسر ارتش
serviceman
عضو ارتش
majoring
سرگرد ارتش
regulars
ارتش کادر
army stores
فروشگاه ارتش
military campaign
لشکرکشی
[ارتش]
active duty
ارتش کادر
army group
گروه ارتش
general issue
ملزومات ارتش
active army
ارتش کادر
regular
ارتش کادر
the red army
ارتش سرخ
pentagons
ارتش امریکا
pentagon
ارتش امریکا
field army
ارتش صحرایی
the a of the army
پیشرفت ارتش
the rank and file
توده ارتش
standing army
ارتش منظم
general staff
ستاد ارتش
the losses of the army
تلفات ارتش
field army
ارتش رزمی
supreme commander's staff
ستاد کل ارتش
state guard
ارتش ایالتی
militarism
ارتش سالاری
women's army corps
ارتش زنان
combined arms army
ارتش مرکب
military
جنگی ارتش
standing army
ارتش دائمی
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
innervation
عصب رسانی عصب گیری
army general staff
ستاد عمومی ارتش
standing army
ارتش کادر ثابت
army troops
یکانهای رده ارتش
punitive article
قوانین جزایی ارتش
the main army
بخش عمده ارتش
army service area
منطقه عقب ارتش
supreme commander's staff
ستاد عالی ارتش
army
ارتش نیروی زمینی
army alpha test
ازمون الفای ارتش
foreignlegion
سرباز داوطلب در ارتش
military justice
قوانین جزایی ارتش
armies
ارتش نیروی زمینی
army beta test
ازمون بتای ارتش
field grade
افسر ارشد ارتش
martial
وابسته به ارتش نظامی
industrial reserve army
ارتش ذخیره صنعتی
jcs
رئیس ستاد ارتش
joint chief of staff
رئیس ستاد ارتش
quartermaster general
رئیس کل کارپردازی ارتش
reserve army of unemployed
ارتش ذخیره بیکاران
vivandiere
اغذیه فروش ارتش
USA
ارتش ایالات متحده
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
dismissal of the armey
مرخص کردن از ارتش
yeomanry
ارتش داوطلب از زارعین
reserve components
قسمتهای احتیاط ارتش
rifleman
تفنگ دار
[ارتش]
regular army
ارتش کادر ثابت
conscript army
ارتش سربازان وفیفه
to fall out
مرخص کردن
[ارتش]
to dismiss
[American E]
مرخص کردن
[ارتش]
to fall out
معاف کردن
[ارتش]
to dismiss
[American E]
معاف کردن
[ارتش]
general officer
امرای ارتش امیران
general issue
تدارکات عمومی ارتش
regiments
گردان در ارتش انگلیس
regiment
گردان در ارتش انگلیس
women's army corps
قسمت زنان ارتش
brass hat
افسر ارشد ارتش
brass hats
افسر ارشد ارتش
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
operation
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
reenlistment
دوباره در ارتش استخدام شدن
seasoned troops
ارتش ورزیده و جنگ دیده
candidate
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
staffs
چوب پرچم ستاد ارتش
staffed
چوب پرچم ستاد ارتش
staff
چوب پرچم ستاد ارتش
fusilier
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
the army lost heavily
ارتش تلفات سنگین داد
fusileer
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
MI6
بخش 6 اطلاعات ارتش انگلستان
MI5
بخش 5 اطلاعات ارتش انگلستان
to see service
در ارتش یانیروی دریایی خدمت
warlord
افسر عالی رتبه ارتش
candidates
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
marksman
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
defence
[British E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
defense
[American E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
pole position
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com