English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
Other Matches
scrub ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbing ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs ضد عفونی برای عمل جراحی
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
vasectomies عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
gagging مانع فراهم کردن برای
gagged مانع فراهم کردن برای
gags مانع فراهم کردن برای
gag مانع فراهم کردن برای
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
eyeleteer الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
shut out <idiom> مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
circuit breaker سویچی برای قطع جریان
circuit breakers سویچی برای قطع جریان
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
transaction trailing ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
Don't let making a living prevent you from making a life. اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
left hand rule for electron flow قاعده چپگرد برای جریان الکترون
conduction توانایی یک ماده برای هدایت جریان
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
right hand rule for electron flow قاعده راست گرد برای جریان الکترون
burner وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burners وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
estoppel اقراریاعملی که انکاریانقص ان قانوناممنوع باشد مانع قانونی برای انکارپس ازاقرارعدم امکان انکار پس از اقرار
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
hedgehogs مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehog مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
powered جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillows صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
weather helm تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
powering جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
pillow صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
fanned 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fan 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fanning 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
fans 1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها
check firing فرمان اتش بس موقت برای بازرسی مانع اتش
damping vane پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
catchpenny تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
terminator مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
horned scully مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
workflow نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
mismatch ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dammed سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
surgeries جراحی
surgery جراحی
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
surgical عمل جراحی
raspatory سوهان جراحی
A surgical operation . عمل جراحی
psychosurgery جراحی روانی
postoperative پس از عمل جراحی
bougie میل جراحی
surgical مربوط به جراحی
plastic surgery جراحی پلاستیک
surgery اتاق جراحی
surgery عمل جراحی
surgeries عمل جراحی
surgical وابسته به جراحی
surgeries اتاق جراحی
surgically از لحاظ جراحی
canula لوله جراحی
orthopedics جراحی استخوان
operation عمل جراحی
forceps انبر جراحی
surgical instruments الات جراحی
surgical operation عمل جراحی
hysterotomy جراحی رحم
neurosurgery جراحی اعصاب
the knife الت جراحی
aciurgy عمل جراحی
the knife چاقوی جراحی
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
ablator الت بریدن در جراحی
abaptistum اره جراحی مغز
forceps انبر جراحی انبرک
gouge اسکنه جراحی بزورستانی
abaptiston اره جراحی مغز
operating theatre نمایشگاه عمل جراحی
gouged اسکنه جراحی بزورستانی
operating theatres نمایشگاه عمل جراحی
operates عمل جراحی کردن
operated عمل جراحی کردن
scalpel باچاقوی جراحی بریدن
bistoury چاقوی کوچک جراحی
scalpels چاقوی کوچک جراحی
rhinoplasty جراحی پیوندی بینی
scalpel چاقوی کوچک جراحی
operate عمل جراحی کردن
scalpels باچاقوی جراحی بریدن
plastic surgery جراحی ترمیمی و زیبایی
catheter میل جراحی بول
inoperable غیر قابل جراحی
surgeon's knot گره بخیه جراحی
gouges اسکنه جراحی بزورستانی
gouging اسکنه جراحی بزورستانی
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
interne یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
thoracotomy عمل جراحی شکافتن جدارسینه
surgical مربوط به امور پزشکی جراحی
probang میله گلو پاک کن جراحی
swab سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
swabs سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
CSMA CD پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
osteoplastic وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
emboly یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
pneumectomy عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
tonsillectomy در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
face lifting جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
psychosurgery جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current flow سیلان جریان فلوی جریان
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
anti balance tab بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
stitch بخیه جراحی بخیه زدن
stitched بخیه جراحی بخیه زدن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
pull-backs مانع
shackles مانع
set back مانع
blocks مانع
barricaded مانع
shackling مانع
in the way مانع
barricade مانع
encumbrances مانع
block مانع
shackle مانع
blocked مانع
massifs مانع
massif مانع
shackled مانع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com