English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (2 milliseconds)
English Persian
orbital element عناصر مداری
Other Matches
combatant یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatants یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
circuit diagram دیاگرام مداری
circuit family خانواده مداری
connection diagram دیاگرام مداری
zonary مداری ناحیهای
short circuit کوته مداری
zonal مداری ناحیهای
orbital period تناوب مداری
orbital velocity سرعت مداری
preorbital پیش مداری
circuit switching راه گزینی مداری
diplomatize سیاست مداری کردن
swinging cross کوته مداری وزشی
edges فرایند یا مداری که با تغییر سطح
edge فرایند یا مداری که با تغییر سطح
series مداری که قط عات آن با هم سری هستند
ingredients عناصر
ingredient عناصر
blind circuit مداری که ارسال پیام در ان یک طرفه انجام میشود
gating circuit مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
uart مداری که از UART برای تبدل نوع داده
firing data عناصر تیر
essential elements عناصر ضروری
known data عناصر تیرمعلوم
clemency اعتدال عناصر
conversion of data تبدیل عناصر
transmutation تبدیل عناصر
job elements عناصر شغلی
intelligence data عناصر اطلاعات
combat , elements عناصر رزمی
representative elements عناصر نماینده
column head عناصر سرستون
data element عناصر اطلاعات
meteorological data عناصر هواسنجی
minor elements عناصر فرعی
known data عناصر معلوم
minor elements عناصر جزئی
trace elements عناصر کمیاب
gft setting عناصر خط کش تیر
component operation عناصر عملیاتی
target indications عناصر هدف
cantilever elements عناصر کنسولی
balun مبدلی که دو مداری را که امیدانس مختلف دارند معادل میکند
clone کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
clones کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
circuit مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
cloning کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
circuits مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
cloned کامپیوتر یا مداری که مشابه گونه اصلی آن کار میکند
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
force augmentation عناصر تقویتی یکان
chart data عناصر تیر نقشهای
constituent elements of crime عناصر متشکله جرم
treadway پل برای عناصر پیاده
elemental مربوط به عناصر ابتدائی
combat , elements عناصر درگیر در رزم
essential elements of information عناصر اصلی اخبار
data سوابق عناصر داده ها
inner transition elements عناصر واسطه داخلی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
basic data عناصر تیر اولیه
interrupted [عناصر معماری منقطع]
transition series گروه عناصر واسطه
periocic table جدول تناوبی عناصر
head عناصر اولیه ستون
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
crowbars مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbar مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
squeezer فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
reads وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
mux مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
multiplexor مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند
n channel mos مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند
invisible مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
nmos مداری که ازجریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکندOS
coriolis force اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
computing gunsight دوربین محاسب عناصر تیر
computing sight وسیله محاسبه عناصر تیر
direct plotting تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
record firing عناصر تیر را ثبت کنید
quantification معرفی عناصر یک جسم تعریف
chaines [عناصر بنایی شبیه پایه]
differentiating cicuit مداری که ولتاژ برون گذاشت ان تقریبا با میزان تغییرولتاژ متناسب است
interface مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
interfaces مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
gun pointing data عناصر مربوط به روانه کردن توپ
filters حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
aided matching سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
combinational آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searchingly جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
circuit ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuits ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
convertor مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
converter مداری که یک سیگنال آنالوگ که مط ابق با شماره ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند
ACIA مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد داده سری را با استفاده از دستیابی غیرهمگام ارسال و دریافت کند
dip خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
dips خصوصیت استاندارد برای بستههای مداری پیچیده که ازدوردیف سوزنهای متصل در هر طرف استفاده میکند
half thickness ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
charts نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circular صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circulars صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charted نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
chart نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charting نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglects این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
cartesian structure ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
centerpiece [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
clocks مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
asynchronous مداری که به کامپیوتر اجازه میدهد که دادههای سریال را به کمک دستیابی غیر همسان دریافت و ارسال کند
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
guerrillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerillas جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamous دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
dichogamic دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
circuits وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuit وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
clamper مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
PIA مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
repeats بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeat بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
elements of weather عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
interface مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interfaces مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
sampled مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com