Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
Other Matches
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
ingredient
عناصر
ingredients
عناصر
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
transmutation
تبدیل عناصر
firing data
عناصر تیر
conversion of data
تبدیل عناصر
combat , elements
عناصر رزمی
meteorological data
عناصر هواسنجی
minor elements
عناصر فرعی
intelligence data
عناصر اطلاعات
component operation
عناصر عملیاتی
gft setting
عناصر خط کش تیر
orbital element
عناصر مداری
essential elements
عناصر ضروری
data element
عناصر اطلاعات
target indications
عناصر هدف
trace elements
عناصر کمیاب
cantilever elements
عناصر کنسولی
clemency
اعتدال عناصر
job elements
عناصر شغلی
known data
عناصر معلوم
representative elements
عناصر نماینده
known data
عناصر تیرمعلوم
column head
عناصر سرستون
minor elements
عناصر جزئی
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
data
سوابق عناصر داده ها
head
عناصر اولیه ستون
periocic table
جدول تناوبی عناصر
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
chart data
عناصر تیر نقشهای
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
transition series
گروه عناصر واسطه
treadway
پل برای عناصر پیاده
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
basic data
عناصر تیر اولیه
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
centerpiece
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
array
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
arrays
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charts
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charting
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
circulars
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
chart
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
gunning
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
pop
تیراندازی
popped
تیراندازی
pops
تیراندازی
musketry
تیراندازی
shootings
تیراندازی
shooting
تیراندازی
archery
تیراندازی
guerrilla
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
guerillas
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
fire bay
دهلیز تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
dry sum
مشق تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
firing area
منطقه تیراندازی
fire
تیراندازی کردن
fire power
قدرت تیراندازی
fired
تیراندازی کردن
fires
تیراندازی کردن
the butts
میدان تیراندازی
fire trench
سنگر تیراندازی
field archery
تیراندازی صحرایی
shoots
تیراندازی کردن
methode of fire
روش تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
shoot
تیراندازی کردن
lived
تیراندازی جنگی
live
تیراندازی جنگی
offhand
تیراندازی ایستاده
guns
تیراندازی کردن
gunnery
قوانین تیراندازی
order of fire
روش تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
ready position
حاضربه تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
firing table
جدول تیراندازی
handbow
کمان تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
riflery
تیراندازی تفنگداری
combat firing
تیراندازی جنگی
scheme of fire
طرح تیراندازی
automatic fire
تیراندازی خودکار
delivery error
اشتباه در تیراندازی
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
open fire
شروع به تیراندازی کردن
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
recoils
دفع ضربت تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
set up
اماده تیراندازی کردن
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
passives
دفاع بدون تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
passive
دفاع بدون تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
range firing
تیراندازی در میدان تیر
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
range correction
تصحیح برد تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
تیراندازی شده تیرخورده
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com