Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English
Persian
gun pointing data
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
Other Matches
elemental
مربوط به عناصر ابتدائی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
collimator
وسیله روانه کردن توپ کولیماتور روانه کردن توپ
orientation
روانه کردن
lays
روانه کردن
lay
روانه کردن
sending
روانه کردن
dismissing
روانه کردن
dismisses
روانه کردن
to put a way childish
روانه کردن
hale
روانه کردن
send
روانه کردن
sends
روانه کردن
dispateh
روانه کردن
to give the mitten
روانه کردن
to give the sack
روانه کردن
to send away
روانه کردن
dismiss
روانه کردن
pack off
روانه کردن
to pack off
روانه کردن
kick out
<idiom>
روانه کردن
send away
روانه کردن
dispatches
روانه کردن فرستادن
laying
روانه کردن توپ
dispatch
روانه کردن فرستادن
dispatched
روانه کردن فرستادن
to send someone packing
کسیرا روانه کردن
orientation
روانه کردن دستگاهها
despatching
روانه کردن فرستادن
direct laying
روانه کردن مستقیم
to send one to the right about
کسی را روانه کردن
despatches
روانه کردن فرستادن
despatched
روانه کردن فرستادن
reciprocal
روانه کردن متقابله
departs
روانه شدن حرکت کردن
departing
روانه شدن حرکت کردن
depart
روانه شدن حرکت کردن
reciprocal laying
روانه کردن متقابله توپها
orienting
روانه کردن تطبیق دادن
orient
روانه کردن تطبیق دادن
orients
روانه کردن تطبیق دادن
indirect fire
روانه کردن غیر مستقیم
get off
روانه کردن عقب رفتن از
display board
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatants
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
relays
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relayed
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
relay
عوض کردن روانه کردن مجدد توپ
layihg azimuth
گرای روانه کردن لوله توپ
lays
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
lay
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
let out
<idiom>
روانه کردن یا مرخص شدن (ازکلاس)
decomposing
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
steering
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
directing
اداره کردن روانه کردن وسایل
sending
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
send
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
sends
ایفاد کردن فرستادن روانه کردن
pip matching
روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
launch
روانه کردن مامور کردن
launched
روانه کردن مامور کردن
launches
روانه کردن مامور کردن
launching
روانه کردن مامور کردن
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
selective clock stetching
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
direct fire
هدایت کردن اتش روانه کردن اتش
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
stream
روانه
streams
روانه
streamed
روانه
fling
روانه ساختن
to get one's mittimus
روانه شدن
to get the mitten
روانه شدن
go
روانه ساختن
information flow
روانه خبر
stream routing
روند روانه
flings
روانه ساختن
reshaping
روانه کاری
flinging
روانه ساختن
goes
روانه ساختن
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
launghing
روانه سازی پرتاب
back sight method
روش نشانه روی متقابله روش روانه کردن متقابله
connect
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
connects
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
continuously pointed fire
اتش روانه شده مداوم
ingredient
عناصر
ingredients
عناصر
connects
مربوط کردن
connect
مربوط کردن
intelligence data
عناصر اطلاعات
gft setting
عناصر خط کش تیر
cantilever elements
عناصر کنسولی
minor elements
عناصر جزئی
target indications
عناصر هدف
orbital element
عناصر مداری
representative elements
عناصر نماینده
component operation
عناصر عملیاتی
clemency
اعتدال عناصر
trace elements
عناصر کمیاب
data element
عناصر اطلاعات
transmutation
تبدیل عناصر
minor elements
عناصر فرعی
essential elements
عناصر ضروری
column head
عناصر سرستون
firing data
عناصر تیر
conversion of data
تبدیل عناصر
known data
عناصر تیرمعلوم
known data
عناصر معلوم
combat , elements
عناصر رزمی
job elements
عناصر شغلی
meteorological data
عناصر هواسنجی
precipitative
مربوط به تعجیل کردن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
antisurface
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
inner transition elements
عناصر واسطه داخلی
data
سوابق عناصر داده ها
head
عناصر اولیه ستون
chart data
عناصر تیر نقشهای
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
interrupted
[عناصر معماری منقطع]
constituent elements of crime
عناصر متشکله جرم
treadway
پل برای عناصر پیاده
force augmentation
عناصر تقویتی یکان
periocic table
جدول تناوبی عناصر
essential elements of information
عناصر اصلی اخبار
transition series
گروه عناصر واسطه
basic data
عناصر تیر اولیه
alludes
افهار کردن مربوط بودن به
alluding
افهار کردن مربوط بودن به
relayed
ربط دادن مربوط کردن
relays
ربط دادن مربوط کردن
alluded
افهار کردن مربوط بودن به
allude
افهار کردن مربوط بودن به
identified
مربوط کردن تشخیص دادن
identifies
مربوط کردن تشخیص دادن
relay
ربط دادن مربوط کردن
identify
مربوط کردن تشخیص دادن
identifying
مربوط کردن تشخیص دادن
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
record firing
عناصر تیر را ثبت کنید
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing sight
وسیله محاسبه عناصر تیر
direct plotting
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
computing gunsight
دوربین محاسب عناصر تیر
coriolis force
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines
[عناصر بنایی شبیه پایه]
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
filters
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
task element
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purge
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
aided matching
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
aided matching
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
tailors
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
orthopaedic
مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
batch
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
tailor
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن
batches
با مقیاس تقسیم کردن عملیات مربوط به بتن
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
access procedures
روشهای مربوط به کشف وخنثی کردن و تخریب موادمنفجره یا بی اثر کردن موادمنفجره
searchingly
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searched
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
to shoot oneself in the foot
<idiom>
بد اداره کردن
[چیزی مربوط به خود شخص]
[اصطلاح]
collates
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
two-dimensional
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
hook
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
fitcall finding
پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
armstrong
سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
emunctory
مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com