Total search result: 130 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cantilever elements |
عناصر کنسولی |
|
|
Other Matches |
|
combatant |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
display board |
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر |
combatants |
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ |
consular |
کنسولی |
consulship |
کنسولی |
consular fee |
کارمزد کنسولی |
consular corps |
هیات کنسولی |
consulate |
اداره کنسولی |
consulates |
اداره کنسولی |
compss-window |
پنجره کنسولی |
consular agent |
نماینده کنسولی |
consular representation |
نمایندگی کنسولی |
exclusive jurisdiction |
حق قضاوت کنسولی |
consulship |
سمت کنسولی |
consular officer |
مامور کنسولی |
consular convention |
عهد نامه کنسولی |
cantilevered deep beam |
تیر تیغه کنسولی |
proconsul |
افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی |
praetorian |
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی |
continuously set vector |
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی |
ingredient |
عناصر |
ingredients |
عناصر |
intelligence data |
عناصر اطلاعات |
essential elements |
عناصر ضروری |
column head |
عناصر سرستون |
target indications |
عناصر هدف |
data element |
عناصر اطلاعات |
combat , elements |
عناصر رزمی |
conversion of data |
تبدیل عناصر |
representative elements |
عناصر نماینده |
trace elements |
عناصر کمیاب |
component operation |
عناصر عملیاتی |
orbital element |
عناصر مداری |
meteorological data |
عناصر هواسنجی |
gft setting |
عناصر خط کش تیر |
known data |
عناصر معلوم |
transmutation |
تبدیل عناصر |
firing data |
عناصر تیر |
known data |
عناصر تیرمعلوم |
minor elements |
عناصر فرعی |
clemency |
اعتدال عناصر |
minor elements |
عناصر جزئی |
job elements |
عناصر شغلی |
constituent elements of crime |
عناصر متشکله جرم |
interrupted |
[عناصر معماری منقطع] |
chart data |
عناصر تیر نقشهای |
combat , elements |
عناصر درگیر در رزم |
basic data |
عناصر تیر اولیه |
antisurface |
ضد عناصر سطحی شناوردشمن |
elemental |
مربوط به عناصر ابتدائی |
treadway |
پل برای عناصر پیاده |
transition series |
گروه عناصر واسطه |
periocic table |
جدول تناوبی عناصر |
data |
سوابق عناصر داده ها |
head |
عناصر اولیه ستون |
force augmentation |
عناصر تقویتی یکان |
firing data |
عناصر مربوط به تیراندازی |
essential elements of information |
عناصر اصلی اخبار |
inner transition elements |
عناصر واسطه داخلی |
quantification |
معرفی عناصر یک جسم تعریف |
record firing |
عناصر تیر را ثبت کنید |
direct plotting |
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم |
coriolis force |
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک |
chaines |
[عناصر بنایی شبیه پایه] |
replot data |
عناصر دوباره بردن هدفها |
computing sight |
وسیله محاسبه عناصر تیر |
computing gunsight |
دوربین محاسب عناصر تیر |
gun pointing data |
عناصر مربوط به روانه کردن توپ |
topology |
روش اتصال عناصر مختلف شبکه |
task element |
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت |
filters |
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال |
purge |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
purged |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
purges |
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه |
filter |
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال |
integration |
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع |
aided matching |
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ |
aided matching |
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر |
combinational |
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند |
search |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searchingly |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searches |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
searched |
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری |
circuit |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
two-dimensional |
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند |
articulation |
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان] |
circuits |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
centerpiece |
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار] |
circular |
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند |
arrays |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
neglect |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
half thickness |
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده |
circulars |
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند |
neglected |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
neglecting |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
charts |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
array |
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند |
clustering |
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند |
electrothermal printer |
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی |
cartesian structure |
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند |
chart |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charted |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
charting |
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم |
neglects |
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید |
direct coupled transistor logic |
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند |
direct plotting |
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش |
dichogamous |
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
dichogamic |
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند |
pert chart |
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند |
guerrillas |
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن |
guerrilla |
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن |
guerillas |
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن |
circuits |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
selective clock stetching |
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم |
unit matrix |
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند |
circuit |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
directors |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
director |
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد |
arrays |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
array |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
decomposing |
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب |
universal |
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد |
repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
electrothermal printer |
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود |
elements of weather |
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی |
thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
basic data |
دادههای اولیه عناصر اولیه |
leukon |
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون |