Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
threshold element
عنصر استانهای
Other Matches
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atoms
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
liminal
استانهای
preliminary
استانهای
preliminaries
استانهای
supraliminal
فوق استانهای
threshold gate
دریچه استانهای
threshold logic
منطق استانهای
threshold value
ارزش استانهای
threshold function
تابع استانهای
the middlands
استانهای مرکزی انگلستان
thresholds
استانه مانند استانهای
threshold
استانه مانند استانهای
threshholds
استانه مانند استانهای
threshold voltage
اختلاف سطح استانهای
tetrarchy
یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
elements
عنصر
agents
عنصر
agent
عنصر
isomeric
هم عنصر
element
عنصر
masurium
عنصر 34
member
عنصر
members
عنصر
component
عنصر
components
عنصر
code element
عنصر رمز
chemical element
عنصر شیمیایی
absorbing element
عنصر جذب
coupling element
عنصر اتصال
coupling element
عنصر پیوست
cryotron
عنصر برودتی
data element
عنصر داده
wallydraigle
سست عنصر
biotic element
عنصر زیستی
aqueous element
عنصر ابی
alloying element
عنصر الیاژ
abundant element
عنصر فراوان
accommpanying element
عنصر همراه
acid forming element
عنصر اسیدی
acid forming element
عنصر اسیدساز
active element
عنصر فعال
active element
عنصر کنشی
Elementarism
عنصر نگری
weak minded
سست عنصر
active element
عنصر عامل
alloying agent
عنصر الیاژی
alloying element
عنصر الیاژی
delay element
عنصر تاخیری
disafected person
عنصر نامطلوب
electronic element
عنصر الکترونیکی
service element
عنصر اداری
processing element
عنصر پردازشی
print element
عنصر چاپ
primordial element
عنصر ازلی
primitive element
عنصر اولیه
logic element
عنصر منطقی
logic element
عنصر لاجیک
picture element
عنصر تصویر
passive element
عنصر غیرعامل
nand element
عنصر نقیض و
minor constituent
عنصر جزئی
shunt element
عنصر موازی
signal element
عنصر علامتی
start element
عنصر شروع
guest element
عنصر کم مقدار
trace element
عنصر کم مقدار
identity element
عنصر یکسانی
inverse element
عنصر وارون
transition element
عنصر واسطه
tracer element
عنصر ردیاب
thermocouple
عنصر حرارتی
tactical element
عنصر تاکتیکی
minor constituent
عنصر فرعی
symmetry element
عنصر تقارن
stop element
عنصر ایست
abiotic element
عنصر نازیوه
abiotic element
عنصر بیجان
weak-kneed
سست عنصر
part
عنصر اصلی
elements
عنصر عملیاتی
titanium
عنصر فلزی
element
عنصر اساس
element
عنصر عملیاتی
elements
عنصر اساس
weaklings
سست عنصر
weak kneed
سست عنصر
ingredients
عنصر سازنده
ingredient
عنصر سازنده
weakling
سست عنصر
metal cutting element
عنصر براده برداری
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
micronutrient
عنصر غذایی کم مصرف
strontium
عنصر سبک دو فرفیتی
disafected person
عنصر غیرقابل اعتماد
pixel
نقطه عنصر تصویری
silicon
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
mental element of crime
عنصر روانی جرم
task element
عنصر اجرای عملیات
air defense element
عنصر پدافند هوایی
primordial
عنصر نخستین اساسی
physical element of crime
عنصر مادی جرم
fire support element
عنصر پشتیبانی اتش
macronutrient
عنصر غذایی پر مصرف
exclusive or element
عنصر یای انحصاری
asterium
عنصر ویژه ستارگان
heating element
المان یا عنصر حرارتی
active element
عنصر عمل کننده
parametron
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabric
بافته عنصر تار و پود
fabrics
بافته عنصر تار و پود
two up
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
terbium
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
boron water
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
two up
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
Gothic Survival
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
queue
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
transmitter signal element timing
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
queued
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
microprocessor
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queueing
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
microprocessors
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
element
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
jelly bean
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
chip
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
elements
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
chips
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
corpus delicti
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
osmium
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
atoms
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atom
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
search
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searched
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
lifo
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
capacitance
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
declarations
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
chaining
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
forwarded
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declaration
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
combinational
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
last in first out
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
phosphide
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
declarative statement
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
bypasses
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball
یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet
Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone
ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
gram atom
وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
softy
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
first in first out
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
softie
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
wetzel
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
triad
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads
1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
flash
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com