English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
alloying agent عنصر الیاژی
alloying element عنصر الیاژی
Other Matches
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
constantan الیاژی از مس
invar الیاژی از اهن
alloy steel فولاد الیاژی
platinoid الیاژی از مس ونیکل و تنگستن
nicalloy الیاژی از نیکل و اهن
nickel silver الیاژی مرکب از مس و روی و نیکل
high frequency alloy juction transistor ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
wood's metal الیاژی با نقطه ذوب پایین
kovar الیاژی از اهن نیکل کبالت
alumel الیاژی از نیکل و کرم جهت ترموکوپلها
alnico الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
monel الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
invar الیاژی از نیکل و اهن باضریب انبساط حرارتی نزدیک صفر
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
billon الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
chromel الیاژی شامل اهن نیکل کرم برای ساختن ترموکوپلهای با حرارت زیاد
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
elements عنصر
agents عنصر
agent عنصر
masurium عنصر 34
isomeric هم عنصر
member عنصر
members عنصر
components عنصر
component عنصر
element عنصر
cryotron عنصر برودتی
ingredient عنصر سازنده
abiotic element عنصر نازیوه
ingredients عنصر سازنده
guest element عنصر کم مقدار
identity element عنصر یکسانی
coupling element عنصر پیوست
logic element عنصر منطقی
chemical element عنصر شیمیایی
code element عنصر رمز
inverse element عنصر وارون
coupling element عنصر اتصال
trace element عنصر کم مقدار
delay element عنصر تاخیری
accommpanying element عنصر همراه
acid forming element عنصر اسیدساز
abundant element عنصر فراوان
absorbing element عنصر جذب
active element عنصر فعال
active element عنصر کنشی
active element عنصر عامل
alloying element عنصر الیاژ
primitive element عنصر اولیه
aqueous element عنصر ابی
electronic element عنصر الکترونیکی
biotic element عنصر زیستی
disafected person عنصر نامطلوب
abiotic element عنصر بیجان
acid forming element عنصر اسیدی
weak minded سست عنصر
signal element عنصر علامتی
shunt element عنصر موازی
service element عنصر اداری
processing element عنصر پردازشی
print element عنصر چاپ
primordial element عنصر ازلی
part عنصر اصلی
weak kneed سست عنصر
Elementarism عنصر نگری
start element عنصر شروع
wallydraigle سست عنصر
transition element عنصر واسطه
tracer element عنصر ردیاب
threshold element عنصر استانهای
thermocouple عنصر حرارتی
tactical element عنصر تاکتیکی
symmetry element عنصر تقارن
stop element عنصر ایست
weak-kneed سست عنصر
titanium عنصر فلزی
weaklings سست عنصر
minor constituent عنصر جزئی
minor constituent عنصر فرعی
weakling سست عنصر
picture element عنصر تصویر
passive element عنصر غیرعامل
elements عنصر عملیاتی
nand element عنصر نقیض و
data element عنصر داده
element عنصر اساس
elements عنصر اساس
element عنصر عملیاتی
logic element عنصر لاجیک
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
metal cutting element عنصر براده برداری
mental element of crime عنصر روانی جرم
strontium عنصر سبک دو فرفیتی
heating element المان یا عنصر حرارتی
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
exclusive or element عنصر یای انحصاری
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
pyrogen عنصر قابل اشتعال
physical element of crime عنصر مادی جرم
task element عنصر اجرای عملیات
pixel نقطه عنصر تصویری
disafected person عنصر غیرقابل اعتماد
asterium عنصر ویژه ستارگان
air defense element عنصر پدافند هوایی
primordial عنصر نخستین اساسی
active element عنصر عمل کننده
silicon سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
two up ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
fabric بافته عنصر تار و پود
fabrics بافته عنصر تار و پود
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water ابی که عنصر شیمیایی بردارد
two up تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
parametron عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
terbium عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
Gothic Survival [ادامه عنصر سبک گوتیک]
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
head اولین عنصر داده در لیست بودن
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
microprocessor واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
microprocessors واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
queue ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
queues ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atom کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atomic energy تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
osmium عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searched بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitor عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
lifo سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
sequential بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
declaration نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
chaining جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
forwarded نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
phosphide ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
declarations نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
last in first out نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
combinational مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
bypasses روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
standalone ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
gram atom وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
softie پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softies پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
wetzel عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
flashes عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com