Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
heading
عنوان گذاری
headings
عنوان گذاری
Other Matches
title
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
titles
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym
عنوان دهنده عنوان مشخص
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
stbtitle
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
captions
عنوان
head line
عنوان
subjects
عنوان ها
epithets
عنوان
caption
عنوان
title
عنوان
epithet
عنوان
headword
عنوان
headwords
عنوان
themes
عنوان ها
topics
عنوان ها
subject
[topic]
عنوان
topic
عنوان
ground
عنوان
titles
عنوان
printed
عنوان و..
prints
عنوان و..
headlines
عنوان
appellative
عنوان
headline
عنوان
heading
عنوان
titles
عنوان ها
headings
عنوان
life peer
عنوان
title
عنوان
name
عنوان
print
عنوان و..
capitulary
عنوان
rubric
عنوان
by way of remainder
به عنوان رد
life peers
عنوان
rubrics
عنوان
names
عنوان ها
titlist
دارای عنوان
brand
عنوان تجارتی
the hoy f.
عنوان پاپ
untitled
بدون عنوان
head
سالار عنوان
doctorate
عنوان دکتری
doctorates
عنوان دکتری
berth
کسب عنوان
berthing
کسب عنوان
berths
کسب عنوان
Distinguished . Titled.
صاحب عنوان
Under the title ( heading) of …
تحت عنوان ...
superscrible
عنوان روی
branding
عنوان تجارتی
nowise
به هیچ عنوان
message heading
عنوان پیام
intitule
عنوان دادن به
in a topic form
بصورت عنوان
head
عنوان مبحث
guize
روبند عنوان
appropriation title
عنوان اعتبار
exercise term
عنوان مانور
appropriation title
عنوان سپرده
caption
عنوان دادن
on loan
به عنوان قرض
possessory title
عنوان مالکیت
brands
عنوان تجارتی
natural
حرکت در عنوان
naturals
حرکت در عنوان
start of heading
شروع عنوان
surname
لقب عنوان
surnames
لقب عنوان
honorific
عنوان تجلیلی
honorifics
عنوان تجلیلی
berthed
کسب عنوان
captions
عنوان دادن
topics
عنوان سرفصل
headings
عنوان سرصفحه
heading
عنوان سرصفحه
topic
عنوان سرفصل
for example
به عنوان مثال
exempli gratia
[e.g.]
به عنوان مثال
short title
عنوان کوتاه شده
head line
عنوان سرصفحه روزنامه
challenge round
مبارزه با صاحب عنوان
clinch
کسب عنوان قهرمانی
possession by title of ownership
تصرف به عنوان مالکیت
title
دارنده عنوان قهرمانی
streamers
عنوان چشمگیر مقاله
title
واگذارکردن عنوان دادن به
donna
عنوان مودبانه بانوان
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
clinching
کسب عنوان قهرمانی
clinches
کسب عنوان قهرمانی
clinched
کسب عنوان قهرمانی
running head
خط عنوان هرصفحه در متن
rubricize
دارای عنوان قرمزکردن
rubricate
دارای عنوان قرمزکردن
streamer
عنوان چشمگیر مقاله
subhead
عنوان جزء یا فرعی
superscription
عنوان روی پاکت
lord
عنوان لردی دادن به
title page
صفحه عنوان کتاب
title block
قسمت عنوان نامه
languages
برنامهای که به عنوان مترجم
titles
دارنده عنوان قهرمانی
subhead
عنوان فرعی مقاله
titles
واگذارکردن عنوان دادن به
misdirection
گمراهی عنوان غلط
language
برنامهای که به عنوان مترجم
lords
عنوان لردی دادن به
to serve as something
به کار رفتن به عنوان چیزی
headings
عنوان یا نام متن در فایل
to function as something
به کار رفتن به عنوان چیزی
nontitle
مسابقه بدون عنوان قهرمانی
superscription
عنوان نوشته روی چیزی
to readdress a letter
عنوان نامهای را عوض کردن
to act
[as somebody]
عمل کردن
[به عنوان رتبه ای]
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
What is the title of the book ?
عنوان این کتاب چیست ؟
dominie
عنوان کشیشان کلیسای هلند
short title
عنوان یارمز مخفف یا کوتاه
Take it as a souvenir!
این را به عنوان سوغاتی بردار!
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
residentship
اقامت سیاسی به عنوان نمایندگی
running title
عنوان کوچک هر یک ازصفحات کتاب
headings
سمت سینه ناو عنوان
heading
عنوان یا نام متن در فایل
heading
سمت سینه ناو عنوان
lineation
خط گذاری
indention
تو گذاری
coding
کد گذاری
prifixal
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
hold down
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
pabulum
[هر چیزی که بشود به عنوان غذا خورد]
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
interfaces
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
He works as engineer.
او
[مرد]
به عنوان مهندس کار می کند.
defacto recognition
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
prifix
پیشوند عنوان قبل از اسم شخص
smear word
عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
to have a title
[ to be titled]
لقب دار
[صاحب عنوان]
بودن
mercury delay line
تولید می شد و به عنوان ورودی برمی گشت
to act
[as somebody]
عمل کردن
[به عنوان نماینده کسی]
titleholder
صاحب سند مالکیت دارای عنوان
they call him mister
یک اقایی است که عنوان یا لقب ندارد
rematch
مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
ovulations
تخمک گذاری ها
wicking
فتیله گذاری
structuralization
بنیان گذاری
valuations
ارزش گذاری
valuation
ارزش گذاری
edgings
لبه گذاری
edging
لبه گذاری
trapping
تله گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
insertion
جوف گذاری
pricing
قیمت گذاری
policy-making
سیاست گذاری
policy making
سیاست گذاری
coronations
تاج گذاری
coronation
تاج گذاری
legislation
قانون گذاری
scoring
نمره گذاری
pagination
صفحه گذاری
grading
نمره گذاری
frustrations
عقیم گذاری
frustration
عقیم گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
collocation
باهم گذاری
scaling
مقیاس گذاری
investments
سرمایه گذاری
investment
سرمایه گذاری
costing
هزینه گذاری
costing
قیمت گذاری
sanding
ماسه گذاری
ovulation
تخمک گذاری
impressions
نشان گذاری
inunction
مرهم گذاری
prefixion
پیش گذاری
prefixion
جلو گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixture
پیش گذاری
disposure
درمعرض گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com