English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
smear word عنوان یا لقب اهانت امیز تهمت
Other Matches
incriminatory تهمت امیز اتهام امیز
sniffy اهانت امیز
scornful اهانت امیز
contemptuous اهانت امیز
humiliatory اهانت امیز
disdianful اهانت امیز
hubristic اهانت امیز
inculpatory تهمت امیز
criminative تهمت امیز
imputative تهمت امیز
offensives اهانت امیز تهاجمی
sniffish بطور اهانت امیز
offensive اهانت امیز تهاجمی
injuriously بطور اهانت امیز
offensively بطور اهانت امیز
scandals تهمت تهمت زدن
scandal تهمت تهمت زدن
rat race عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
titles صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
eponym عنوان دهنده عنوان مشخص
gratulant تهنیت امیز تبریک امیز
expostulatory سرزنش امیز تعرض امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
admonitory نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic خصومت امیز رقابت امیز
suasive ترغیب امیز تحریک امیز
scorned اهانت
insolence اهانت
impertinency اهانت
scorn اهانت
contempt اهانت
impertinence اهانت
scorning اهانت
scorns اهانت
misprize اهانت
disdaining اهانت
disdains اهانت
disdained اهانت
disdain اهانت
despite اهانت
contumely اهانت
treat with insolence اهانت کردن به
disrespect بی حرمتی اهانت
flout اهانت کردن
flouted اهانت کردن
flouting اهانت کردن
to badmouth اهانت زدن
scorns اهانت کردن
scorning اهانت کردن
scorned اهانت کردن
scorn اهانت کردن
disdainful اهانت اور
offenses اهانت توهین
flouts اهانت کردن
baffle پریشانی اهانت
contempt og court اهانت به دادگاه
asperse اهانت وارداوردن
contumelious اهانت کننده
offence اهانت توهین
floutingly ازروی اهانت
offense اهانت توهین
baffling پریشانی اهانت
baffles پریشانی اهانت
baffled پریشانی اهانت
accusations تهمت
libel تهمت
delation تهمت
delator تهمت زن
false accusation تهمت
false allegation تهمت
imputative تهمت زن
recriminations رد تهمت
recrimination رد تهمت
defamation تهمت
libeled تهمت
slanders تهمت
slandering تهمت
scandal تهمت
to stab in the back تهمت
scandals تهمت
slandered تهمت
slander تهمت
libelling تهمت
accusal تهمت
information تهمت
libels تهمت
libelled تهمت
libeling تهمت
accusation تهمت
slur تهمت
slurred تهمت
slurring تهمت
slurs تهمت
No harm meant! قصد اهانت ندارم!
hubristic مغرورانه اهانت کننده
No offence! قصد اهانت ندارم!
offensiveness اهانت امیزی بدی
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
scandalize تهمت ناروازدن به
scandalized تهمت ناروازدن به
accusant تهمت زننده
scandalising تهمت ناروازدن به
scandalises تهمت ناروازدن به
libellant تهمت زننده
scandalised تهمت ناروازدن به
accuses تهمت زدن
accuse تهمت زدن
scandalizing تهمت ناروازدن به
calumnies بهتان تهمت
accusers تهمت زننده
slandered تهمت یا افترا
stigmatic در معرض تهمت
noise شایعه و تهمت
stigmatist در معرض تهمت
noises شایعه و تهمت
mudslinger تهمت زدن
slandered تهمت زدن
calumny بهتان تهمت
to badmouth تهمت زدن
traducer تهمت زن مفتری
tax ملامت تهمت
criminal allegation تهمت جزائی
recriminations تهمت متقابل
accuser تهمت زننده
slander تهمت یا افترا
appellant تهمت زننده
recrimination تهمت متقابل
abusive تهمت تعدی
slander تهمت زدن
counter charge تهمت متقابله
calumnious تهمت زننده
accusing تهمت آمیز
counterenarge تهمت متقابله
taxes ملامت تهمت
taxed ملامت تهمت
incriminate تهمت زدن به
incriminated تهمت زدن به
slandering تهمت زدن
slandering تهمت یا افترا
incriminating تهمت زدن به
slanders تهمت یا افترا
libelant تهمت زننده
incriminates تهمت زدن به
scandalizes تهمت ناروازدن به
slanders تهمت زدن
countercharge تهمت متقابله
contempt [criminal offence] اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
recriminative پس دهنده بد گویی یا تهمت
bring off از تهمت تبرئه شدن
to point the finger at somebody به کسی تهمت زدن
bring a charge against someone به کسی تهمت زدن
Things can't remain this way. <idiom> این اهانت است ! [اصطلاح روزمره]
That's a bit much! <idiom> این اهانت است ! [اصطلاح روزمره]
scoffing اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffs اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
contumeliously ازروی اهانت یابی حرمتی مغرورانه
scoff اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
trump up دروغ بافتن تهمت زدن
inculpate تهمت زدن به مقصر دانستن
tasks تهمت زدن تحمیل کردن
task تهمت زدن تحمیل کردن
self accusation عمل تهمت زدن به خویشتن
to look at somebody with contempt به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
allegation [against somebody] تهمت [اتهام] [در برابر کسی] [ قانون]
she was shot for a spy اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
inviolability مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
to sue somebody for libel [slander] از کسی برای افترا [تهمت] شکایت کردن [حقوق]
Your slander is completely preposterous . تهمت وافترایی که می زنید بکلی مسخره وبی اساس است
contempt در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
flouting استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
purging a contempt of court جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
flouted استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flout استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
flouts استهزاء کردن اهانت یا بی احترامی کردن مسخره
headings عنوان
by way of remainder به عنوان رد
prints عنوان و..
rubrics عنوان
capitulary عنوان
titles عنوان ها
rubric عنوان
names عنوان ها
appellative عنوان
caption عنوان
captions عنوان
life peer عنوان
headlines عنوان
headline عنوان
heading عنوان
print عنوان و..
printed عنوان و..
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com