Dictiornary-Farsi | عنیف کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
drastic	عنیف کاری
drastically	عنیف کاری


Other Matches

rat race	عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
malfunction	کژ کاری
under employment	کم کاری
effective	کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunctions	کژ کاری
curries	کاری
curry powders	کاری
curry powder	کاری
impotence	کاری
feckful	کاری
flower piece	گل کاری
curry	کاری
parget	گچ کاری
plastering	گچ کاری
currie	کاری
plasterwork	گچ کاری
impotency	کاری
active	کاری
inaction	بی کاری
intent on doing anything	کاری
electroplating	اب کاری
slobbery	تف کاری
hypofunction	کم کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
burnishing	صیقل کاری
metalwork	فلز کاری
burnishing	پرداخت کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
frustrate	بدل کاری
plating	روکش کاری
workbench	محیط کاری
workbenches	محیط کاری
insagacity	ندانم کاری
hammering	چکش کاری
extruding	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruded	چکش کاری
ingraving	کنده کاری
extrude	چکش کاری
pique	منبت کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری
mosaic work	موزائیک کاری
molding operation	قالب کاری
molding operation	فرم کاری
misprision	خلاف کاری
illuminations	تذهیب کاری
insulation	عایق کاری
etch	تیزاب کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
specialization	ویژه کاری
meshwork	شبکه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
energetic	جدی کاری
lay off	فصل کم کاری
latticing	شبکه کاری
lattice work	شبکه کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
illumination	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
malefaction	تبه کاری
lighterage	دوبه کاری
lead work	سرب کاری
metallurgy	فلز کاری
hunkerism	محافظه کاری
drilling work	مته کاری
discreetnss	احتیاط کاری
discreetness	احتیاط کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
brocade	زری کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
misconduct	خلاف کاری
cutting off	برش کاری
acrography	گچ کاری برجسته
bas-relief	برجسته کاری
acting	فعال کاری
squalor	کثافت کاری
cloisonne	مینا کاری
mining	معدن کاری
cladding	پوشش کاری
cladding	روکش کاری
canniness	ملاحظه کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
active cell	خانه کاری
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
chromium plating	اب کرم کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
cementation	سیمان کاری
cementation	سمنت کاری
sew	سوزن کاری
cautiousness	احتیاط کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
caulking	بتونه کاری
calk	بتونه کاری
boo boo	اشتباه کاری
blindage	صیقل کاری
crypianalysis	پنهان کاری
anaplasty	پیوند کاری
counterattack	بدل کاری
cotton plantation	پنبه کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
contouring operation	فرم کاری
argentation	نقره کاری
conservativeness	محافظه کاری
compulsiveness	مکرر کاری
cartwhip	شلاق کاری
plumbing	سرب کاری
hours of business	ساعتهای کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
fretwork	منبت کاری
illumination	تذهیب کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
Geometrical	مشبک کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
brick work	سفت کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
hole punching	منگنه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
welding	جوش کاری
graving	کنده کاری
lubrication	روغن کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
by way of reciprocation	درعوض [کاری]
glazing	شیشه کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
elegance	ریزه کاری
by way of reciprocation	به جای [کاری]
in return	به جای [کاری]
by way of reciprocation	در تلافی [کاری]
dry farm	دیم کاری
extravagantly	با افراط کاری
fiendishness	تبه کاری
folding press	پرس خم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
fretwork	منبت کاری
frette	منبت کاری
fret	منبت کاری
Flugelaltar	توری کاری
flagitiousness	تبه کاری
finishing touches	دست کاری
brickwork	سفت کاری
in return	درعوض [کاری]
figuration	شیرین کاری
in return	در تلافی [کاری]
finishing	تمام کاری
felony	تبه کاری
turnery	منبت کاری
turnery	تراش کاری
trephine	مته کاری
trephination	مته کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
felonies	تبه کاری
part-time	برخه کاری
work year	سال کاری
work area	ناحیه کاری
wood carving	منبت کاری
shift	نوبت کاری
shifted	نوبت کاری