Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
toll
عوارض عبور عوارض راهداری
tolling
عوارض عبور عوارض راهداری
tolls
عوارض عبور عوارض راهداری
Other Matches
toll
عوارض راهداری
tolling
عوارض راهداری
tolls
عوارض راهداری
hypsometric diagram
طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
toll
عوارض عبور
tolling
عوارض عبور
tolls
عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
duty
عوارض گمرکی عوارض
taxes
عوارض
taxed
عوارض
due
عوارض
complications
عوارض
complication
عوارض
tax
عوارض
tolling
عوارض
toll
عوارض
tolls
عوارض
imposition
عوارض
dues
عوارض
scatt
مالیات عوارض
feature line
خط عوارض زمین
terrain features
عوارض زمین
customs duties
عوارض گمرکی
berthage
عوارض اسکله
ratepayers
عوارض دهنده
ratepayer
عوارض دهنده
wharfage
عوارض باراندازی
rates and taxes
عوارض ومالیات
byeffect
عوارض جانبی
contour
عوارض زمین
rating
میزان عوارض
ratings
میزان عوارض
terrain
عوارض زمین
rate of duty
نرخ عوارض
imposition
عوارض فریب
customs duty
عوارض گمرکی
tollhouse
محل پرداخت عوارض
quayage
عوارض گمرکی و دریایی
feature
عوارض زمین عارضه
infill
عوارض روی نقشه
shaded relief
عوارض مشخص یا بسیارناهموار
key terrain features
عوارض حساس زمین
river dues
عوارض استفاده از ابراهها
railroad tariff
عوارض راه اهن
dutiable
مشمول مالیات و عوارض
duty free
معاف از عوارض گمرکی
tollhouses
محل پرداخت عوارض
tollgate
محل پرداخت عوارض
free of duty
معاف از عوارض گمرکی
hydrography
ضبط عوارض ابی
contour map
نقشه عوارض نما
spillover costs
عوارض منفی خارجی
featured
عوارض زمین عارضه
rate
تندی سرعت عوارض
acoustics
علم عوارض شنوایی
tariffs
عوارض تعرفه گمرکی
topography
تهیه نقشه از عوارض
tariff
عوارض تعرفه گمرکی
rates
تندی سرعت عوارض
features
عوارض زمین عارضه
featuring
عوارض زمین عارضه
towage
عوارض یدک کشی
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
Customs and Excise
اداره حقوق و عوارض گمرکی
delivered duty paid
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
culture
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing
عوارض شهری مناطق شهرنشین
plane table map
نقشه مسطحه عوارض نما
relief
نقشه برداری عوارض زمین
undulant
دارای عوارض پست و بلند
terrestrial environment
وضع عوارض و اب و هوای زمین
keel
کشتی زغال کش عوارض بندری
keels
کشتی زغال کش عوارض بندری
tollbooth
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
pipeage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
specific duties
عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
tolbooth
گیشه دریافت عوارض راه نواقل
relief
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
pipage
عوارض یاحق حمل بوسیله لوله
surcharge
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharges
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
to bear any customs duties
هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
terrain following
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
to bear all customs duties and taxes
تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
visual flight
پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
shunpike
جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
phototopography
روش تهیه نقشههای عوارض نما و برجسته ازروی عکس هوایی
hypsographic map
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
thermokarst
عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
delivered duty paid
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
protective duty
حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
stamp tax
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp duty
تمبر عوارض تمبر مالیاتی
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
toll
حق راهداری
tolling
حق راهداری
tolls
حق راهداری
tolls
راهداری نواقل
toll
راهداری نواقل
tolling
راهداری نواقل
freeway
شاهراهی که از حق راهداری معاف است
freeways
شاهراهی که از حق راهداری معاف است
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
transmissions
عبور
passage of lines
عبور از خط
right of passage
حق عبور
transmittance
عبور
cross-Channel
عبور
transmittancy
عبور
alpha canis majoris
عبور
crossing
عبور
road haulage
حق عبور
transmission
عبور
transmittal
عبور
right of way
حق عبور
transit
عبور
passages
حق عبور
tolls
حق عبور
tolling
حق عبور
rights of way
حق عبور
toll
حق عبور
passages
عبور
passage
عبور
fording
عبور از اب
passage
حق عبور
traffics
عبور و مرور
transmittance
مقدار عبور
girdle traverse
عبور کمربندی
counter sign
اسم عبور
transit bill
اجازه عبور
transmission grating
شبکه عبور
transmission factor
ضریب عبور
conge
اجازه عبور
transit traffic
عبور ترانزیتی
transit bill
پروانه عبور
transit time
مدت عبور
transit error
خطای عبور
transit time
زمان عبور
safe conduct
رخصت عبور
trafficked
عبور و مرور
transit
عبور کردن
transit
راه عبور
wading crossing
عبور از پایاب
trafficking
عبور و مرور
band pass
نوار عبور
traversable
قابل عبور
transoceanic
عبور از اقیانوس
passageway
محل عبور
shallow fording
عبور از اب کم عمق
pass
اجازه عبور
overfly
عبور کردن
through traffic
عبور یکسره
oil passage
عبور روغن
light passing
عبور نور
laissez passer
پروانه عبور
passavani
سند عبور
penstock
مجرای عبور اب
pass
کلمه عبور
password
اسم عبور
safe-conducts
رخصت عبور
passwords
اسم عبور
safe conducts
رخصت عبور
practicableness
قابلیت عبور
tessera
کلمه عبور
pass
عبور کردن
pass
گذر عبور
passed
عبور کردن
passed
گذر عبور
passed
کلمه عبور
passes
گذر عبور
passes
کلمه عبور
deep fording
عبور از اب عمیق
passes
اجازه عبور
current passage
عبور جریان
crossing the line
عبور از خط استوا
crossing the line
عبور از استوا
crossing area
منطقه عبور
passes
عبور کردن
traject
عبور گذرگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com