Total search result: 202 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
retarding factors |
عوامل کند کننده |
|
|
Search result with all words |
|
pile height |
ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.] |
Other Matches |
|
elasticity of factor substitution |
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی |
functional distribution of income |
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید |
external diseconomies |
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی |
v , series |
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی |
m factors |
عوامل ام |
effects |
عوامل |
allocative factors |
عوامل تخصیصی |
growth factors |
عوامل رشد |
demand factors |
عوامل تقاضا |
elements of expense |
عوامل هزینهای |
factors of production |
عوامل تولید |
agents of production |
عوامل تولید |
natural agents |
عوامل طبیعی |
adverse factors |
عوامل نامساعد |
factor demand |
تقاضای عوامل |
production factors |
عوامل تولید |
aerodynamic factors |
عوامل ایرودینامیکی |
factor price |
قیمت عوامل |
psychological factors |
عوامل روانی |
factor productivity |
بازدهی عوامل |
excusatory conditions |
عوامل رافعه |
factor proportion |
نسبت عوامل |
human factor |
عوامل انسانی |
technical data |
عوامل فنی |
variable factors |
عوامل متغیر |
complementary factors |
عوامل مکمل |
constant factors |
عوامل ثابت |
total factor productivity |
بازدهی کل عوامل |
institutional factors |
عوامل نهادی |
motivational factors |
عوامل محرکه |
balancing factors |
عوامل جبرانی |
justificatory conditions |
عوامل موجهه |
additional production personnel |
عوامل دیگر تولد |
market forces |
عوامل موثردر بازار |
mechanism |
عوامل مکانیکی مکانیزم |
factor cost line |
خط هزینه عوامل تولید |
weathering |
اثر عوامل جوی |
mechanisms |
عوامل مکانیکی مکانیزم |
factor productivity |
بهره دهی عوامل |
factor earnings |
درامد عوامل تولید |
factor markets |
بازارهای عوامل تولید |
factor price equalization |
برابرسازی قیمت عوامل |
factor price distortions |
انحراف قیمت عوامل |
mobility of factors of production |
تحرک عوامل تولید |
factor analysis |
تجزیه و تحلیل عوامل |
elements of expense |
عوامل تولید هزینه |
ingredient |
داخل شونده عوامل |
factor mobility |
تحرک عوامل تولید |
ingredients |
داخل شونده عوامل |
o technique |
تحلیل عوامل زمانی |
diseconomies |
عوامل زیان اور |
aiming group |
عوامل مثلث گیری |
inputs |
عوامل تولید منابع |
competitive factors |
عوامل محرک رقابت |
human factors engineering |
مهندسی عوامل انسانی |
polygene |
عوامل توارثی غیرهمردیف |
cryptovariable |
عوامل متغیر رمز |
fixed factor |
عوامل ثابت تولید |
fixed factor |
عوامل تولید ثابت |
net factor income from abroad |
خالص درآمد عوامل از خارج |
non specific factors of production |
عوامل غیر اختصاصی تولید |
aerometeorograph |
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی |
variable factors |
عوامل قابل تغییر تولید |
geopolitics |
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی |
factor payments |
پرداختهای عوامل تولید مانند |
columnar transposition |
تغییر مکان دادن عوامل در ستون |
self buried |
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی |
unpredictable factors |
عوامل غیر قابل پیش بینی |
ceteris paribus |
ثابت بودن تمام عوامل دیگر |
elasticity of factor substitution |
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند . |
mechanical powers |
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده |
map k |
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای |
neutral technology |
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید |
input output table |
این جدول جریان عوامل تولید |
group dynamics |
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری |
shift forward |
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو |
bleaching materiel |
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی |
danc solution |
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا |
eurytopic |
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط |
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
sound effects |
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود |
escarpment |
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است |
escarpments |
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است |
fission products |
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای |
m factors |
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media |
physiocracy |
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است |
federal privacy act |
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند |
functional distribution |
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع |
lysenkoism |
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است |
elements of weather |
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی |
euler theorem |
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد |
increasing cost industry |
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
capital intensive goods |
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
declassified cost |
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد |
rug condition |
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.] |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
chemical survey |
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
supplicants |
درخواست کننده تضرع کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
intermediary |
وساطت کننده مداخله کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
whetstone |
تیز کننده تند کننده |
supplicant |
درخواست کننده تضرع کننده |
transmitters |
منتقل کننده مخابره کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
suberter |
سرنگون کننده تضعیف کننده |
hangers |
اویزان کننده معلق کننده |
spell binder |
مسحور کننده مجذوب کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
desolater |
ویران کننده متروک کننده |
desolator |
ویران کننده متروک کننده |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
discriminant |
تفکیک کننده جدا کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
insulator |
جدا کننده عایق کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
favourer |
یاری کننده مساعدت کننده |
prosecutor |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
prosecutors |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
hanger |
اویزان کننده معلق کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
striking force |
نیروی تک کننده یا کمین کننده |
modulator demodulator |
تلفیق کننده- تفکیک کننده |
trimmer |
دستکاری کننده صاف کننده |
insulators |
جدا کننده عایق کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
thwarter |
خنثی کننده مسدود کننده |
intermediaries |
وساطت کننده مداخله کننده |
corruptor |
فاسد کننده منحرف کننده |
the producer and the consumer |
تولید کننده و مصرف کننده |
modifier |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
modifiers |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
provisioner |
تدارک کننده تهیه کننده |
divider |
جدا کننده تقسیم کننده |
toasters |
سرخ کننده برشته کننده |
presenter |
ارائه کننده معرفی کننده |
presenters |
ارائه کننده معرفی کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
thickener |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
toaster |
سرخ کننده برشته کننده |
accaimer |
هلهله کننده تحسین کننده |
diverting |
سرگرم کننده منحرف کننده |
thickeners |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
sniffy |
افهار تنفر کننده فن فن کننده |
fuel cooled oil cooler |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
MTA |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال . |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
procuring activity |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
plasticizer |
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
planning factor |
معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
dismantling shot |
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
cobb doglas production function |
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
tipper |
کج کننده واژگون کننده |
army component |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی |
stabilizer |
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر |
requistioner |
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست |