Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English
Persian
radiography
عکسبرداری رادیو
Other Matches
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
photography
عکسبرداری
retake
عکسبرداری شده
retaken
عکسبرداری شده
retaking
عکسبرداری شده
retakes
عکسبرداری شده
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
run
یک راه عکسبرداری هواپیما
runs
یک راه عکسبرداری هواپیما
skiascopy
عکسبرداری از شبکیه چشم
telephotographic
عکسبرداری از مسافات دور
telephotography
عکسبرداری از مسافات دور
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
air survey camera
دوربین عکسبرداری هوایی
poses
قیافه گیری برای عکسبرداری
posed
قیافه گیری برای عکسبرداری
pose
قیافه گیری برای عکسبرداری
photograph
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographed
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographing
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photographs
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
photoheliograph
دوربین مخصوص عکسبرداری از خورشید
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
air contographic photography
عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
posing
قیافه گیری برای عکسبرداری
wide-angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
wide angle
عکسبرداری بازاویه دید عریض 09 درجهای
continuous strip camera
دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
neutralizing tool
رادیو
a radio
رادیو
broadcasting
رادیو
aligning tool
رادیو
radios
رادیو
radio
رادیو
radioing
رادیو
wirelesses
رادیو
wireless
رادیو
receiving set
رادیو
radioed
رادیو
broadcasting station
ایستگاه رادیو
battery receiver
رادیو باتری
radio set
دستگاه رادیو
banana pin
دو شاخه رادیو
skiagraphy
رادیو گرافی
schematic diagram
نقشه رادیو
radio engineering
مهندسی رادیو
radio engineering
تکنیک رادیو
radio button
دکمه رادیو
radio relay
رادیو رله
radio frequency choke
چوک رادیو
radio star
اختر رادیو
radiotelegraph
رادیو تلگراف
radioisotope
رادیو ایزوتوپ
radioisotope
رادیو اکتیو
radiotrician
تکنیسین رادیو
radio tube
لامپ رادیو
radiometer
رادیو متر
radio telescope
رادیو تلسکوپ
radioactivity
رادیو اکتیویته
radioactive
رادیو اکتیو
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
air cell a battery
باتری رادیو
receptacles
ژاک رادیو
receptacle
ژاک رادیو
pick up
<idiom>
دریافت صدای رادیو و...
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radiotelephony
مکالمه رادیو تلفنی
tune in
<idiom>
پخش از رادیو وتلوزیون
on the air
<idiom>
بخشاز رادیو وتلوزیون
wave band
دسته امواج رادیو
universal receiver
رادیو برق و باتری
buzz
هوم کردن رادیو
buzzed
هوم کردن رادیو
buzzes
هوم کردن رادیو
radiocast
توسط رادیو گستردن
buzzing
هوم کردن رادیو
radioluminescence
رادیو لومینه سانس
radial
محوری مربوط به رادیو
radials
محوری مربوط به رادیو
blooper
صدای نامطبوع رادیو
aerials
انتن هوایی رادیو
radon
ماده رادیو اکتیو
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
l antenna
انتن معمولی رادیو
aerial
آنتن هوایی رادیو
radiostrontium
استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiosonde
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
airborne radio relay
سیستم رادیو رله هوابرد
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
banana jack
مادگی در رادیو برای دوشاخه
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
x ray
بااشعه ایکس امتحان کردن عکسبرداری با اشعه ایکس
decays
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decayed
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
air time
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
transmissions
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
transmission
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
relayed
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
relays
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
radiobiology
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
relay
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
tuner
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockey
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
sound effects
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimile
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimiles
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
fax
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
shoot
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoots
فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
air station
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
sportscasters
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscast
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiograms
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com