Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
Other Matches
thermal imagery
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
radiant exposure
وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared
وابسته به اشعه مادون قرمز
thermal crossover
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
infrared resolution
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
detectors
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detector
گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
infera red
مادون قرمز
infrared
مادون قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
sniper scope
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
ultraviolet
اشعه مادون بنفش
RGB display
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
ultrared
انطرف اشعه قرمز
diathermanous
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
diathermic
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
aperture mask
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
subordinating
مادون
subordinated
مادون
subordinates
مادون
puisne
مادون
below
مادون
inferiors
مادون
subs
مادون
inferior
مادون
sub
مادون
subjacent
مادون
subordinative
مادون
subordinate
مادون
behindhand
مادون
subjecting
تحت مادون
subjects
تحت مادون
subjected
تحت مادون
subject
تحت مادون
infrasonic
مادون صوت
subnormal
مادون عادی
infrasonics
مادون صوت
subservient
مادون سودمند
non fatal offences against the person
مادون نفس
infrahuman
مادون انسان
subhuman
مادون انسان
subsonic
مادون صوت
infrasonic wave
موج مادون صوت
subnormality
مادون عادی بودن
subalterns
افسر جزء مادون
subsonic flow
جریان مادون صوت
subaltern
افسر جزء مادون
infrasonic frequency
فرکانس مادون صوت
subsonic
مادون سرعت سیر صوت
infrasonic frequency range
ناحیه فرکانس مادون صوت
praetor
قاضی یاافسر مادون کنسول
praetorian
وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
hanna
گل حنا
[از برگ های این گیاه جهت تهیه رنگینه های قرمز مسی و نارنجی استفاده می شود.]
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
sonne photography
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
continuous strip photography
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
Ladik prayer rug
قالیچه سجاده ای لادیک
[این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
upwash
حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
tomography
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
bloodshot
قرمز
redheads
مو قرمز
vermeil
قرمز
redhead
مو قرمز
vinaceous
قرمز
vermillion
قرمز
cramoisy
قرمز
erythrean
قرمز
coralline
قرمز
ponceau
قرمز
raddle
گل قرمز
aka
قرمز
red line
خط قرمز
red
<adj.>
قرمز
vermilion
قرمز
erythroid
قرمز
sanguineous
قرمز
gules
قرمز
laky a
قرمز
rubrics
خط قرمز
redder
قرمز
rubric
خط قرمز
reddest
قرمز
reds
قرمز
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
red lights
چراغ قرمز
red light
چراغ قرمز
rubious
قرمز یاقوتی
gold fish
ماهی قرمز
rubescent
قرمز شونده
rubefy
قرمز کردن
rubefaction
قرمز سازی
rubefacient
قرمز کننده
body brick
اجر قرمز
caramels
مایل به قرمز
bright red
قرمز روشن
infra red
زیر قرمز
infra-red
زیر قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
infrared
زیر قرمز
rufous
قرمز کم رنگ
ruffous
قرمز کم رنگ
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
caramel
مایل به قرمز
red card
کارت قرمز
red lead
سرب قرمز
rosily
برنگ قرمز
murrey
قرمز ارغوانی
nacarat
قرمز روشن
redlining
خط قرمز کشیدن
scarlet
قرمز جگری
neutral red
قرمز خنثی
scarlet
قرمز لاکی
crimson
قرمز روناسی
oxide of copper
توتیای قرمز
red lips
لبهای قرمز
minium
اکسید قرمز
rel pole
قطب قرمز
cochineal
قرمز دانه
kidney bean
لوبیا قرمز
goldfish
ماهی قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
phenol red
قرمز فنول
martagon
سوسن قرمز
methyl red
قرمز متیل
ripe lips
لبهای قرمز
red letter
با حروف قرمز
minium
شنجرف قرمز
red nucleus
هسته قرمز
red brick
اجر قرمز
red peppers
فلفل قرمز
redden
قرمز شدن
cresol red
قرمز کرزول
Red chilli
فلفل قرمز
chilli pepper
فلفل قرمز
reddened
قرمز کردن
reddened
قرمز شدن
reddening
قرمز کردن
reddening
قرمز شدن
reddens
قرمز کردن
redden
قرمز کردن
dressed inred
قرمز پوش
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
ruddy
قرمز رنگ
hot line
تلفن قرمز
roucou
قرمز بویا
hot lines
تلفن قرمز
first class brick
اجر قرمز
encrimson
قرمز کردن
red pepper
فلفل قرمز
crimson
قرمز سیر
reddens
قرمز شدن
gorcock
با قرقره قرمز
flushing
قرمز کردن
flushes
قرمز کردن
flush
قرمز کردن
angrier
قرمز شده
angriest
قرمز شده
angry
قرمز شده
staring red
قرمز زننده
cochineal
قرمز شراب کش
hot pepper
فلفل قرمز
congo red
قرمز کنگو
elm
نارون قرمز
elms
نارون قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
Cayenne
فلفل قرمز
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
bay
سرخ مایل به قرمز
clarets
نوعی شراب قرمز
crimson
لاکی قرمز کردن
baying
سرخ مایل به قرمز
claret
نوعی شراب قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
hot pepper
بوته فلفل قرمز
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
carmine
نوعی رنگ قرمز
near infrared
زیر قرمز نزدیک
dunlin
ابیای پشت قرمز
plover page
ابیای پشت قرمز
fireback
قرقاول پشت قرمز
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
ochreish
قرمز چون گل اخری
magenta
یکجور رنگ قرمز
light red
رنگ قرمز روشن
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com